سارکر پروتیک، عکاسی مستند میکند. بنگلادشی است و زندگی و کارش در شهر داکاست. «آنچه باقی ماند» اسم مجموعه عکس اوست درباره پیری، خاطره و خانواده.
او پدربزرگ و مادر بزرگاش را در سالهای تنهایی و کهنسالیشان دنبال کرده؛ جزییات ساده و معمول زندگی آنها را دیده و در داستانپردازی تصویریاش با ظرافت و تیزبینی خوشایند و البته تلخی عکاسی کرده.
خودش میگوید در کودکی و نوجوانی بیشترین عشق و گرمای زندگی را از این دو نفر گرفته، زمانی که خیلی جوانتر و قویتر بودهاند. اما هر چه زمان گذشته همه چیز شبیه همین زمان از دسترفته شده؛ بدنها شکل متفاوتی گرفتهاند و پیوندهای خانوادگی سرد و دورتر شده. موی مادربزرگ خاکستری و سفید شد و دیوارها پوست انداختند و فقط اشیا ماندند که همه در یک اتاق جمع شدند تا دستوپاگیر نباشند.
او گفته پدر و مادربزرگاش خیلی خوشحال بودند که او برای یک مجموعه عکس با آنهاست و به خاطر عکاسی روزهای بیشتری را با آنها میگذراند.
بعد از اینکه مادربزگاش میمیرد، سعیاش را کرده بیشتر به پدربزرگ سر بزند تا او در طول روز با «یکنفر» حرف بزند.
اما داستان این دو همچنان ادامه دارد. پدربزرگ، از روزهای جوانیاش میگوید اما حالا دیگر زندگی سرشار از سکوت و تعلیق است. همه چیز در حالت انتظار مانده. انتظار برای چیزی که درکاش برای «سارکر پروتیک» ساده نیست اما تلاش کرده از آن عکاسی کند.
عکسهای بیشتر از این مجموعه را اینجا ببینید.
نظر شما