«بولات اُکودژاوا»، شاعر، نویسنده و خواننده روس، دستکم ۲۰۰ شعر و آواز نوشته که ترکیبیست از شعرهای روسی با داستانهای فولکلور و سرودهای فرانسوی.
او در ژانر روسی «آوازنویس» قرار دارد که شعرهایش تا دهه هفتاد میلادی در روسیه منتشر نشد و نشریات، اجازه نداشتند شعرهایش را چاپ کنند.
او چیز زیادی از موسیقی نمیدانست و با کمک دوستاناش کمی گیتار و آکوردهای اولیه پیانو را یاد گرفت.
در نهایت در سال ۹۷ میلادی در پاریس فوت کرد.
بولات که صدایش مدتی در شوروی ممنوع بود، در ترانه کوتاه «زندگی من» از عشق و جنگ و دروغ میگوید:
بولات در روزگاری که رسانهها در اختیار شاعران و آهنگسازان نزدیک به حکومت شوروی بود، به جای شعرهای حماسی در وصف ابرقدرت قدر قدرت، از انسان و زندگیاش میگفت و از قضا «توده» جذب شعرها و آهنگهای او شد. در آهنگ بالا که در ساندکلاد گوشه میتوانید بشنوید، او از زندگی میگوید.
همچون نخستین عشق که قلبت را میسوزاند
همچون عشق دوم که نخستین را محکمتر میکند
همچون سومین عشق که کلید را در قفل میلغزاند
کلید در قفل میلرزد، چمدان در دستش
همچون نخستین جنگ که تقصیر هیچکسی نیست
و جنگ دوم که تقصیر کسی دیگر است
و همچون جنگ سوم که تقصیر من است
و خطای من بر همگان آشکار است
همچون نخستین دروغ که چون مه صبحگاهی است
و دومین دروغ که چون تلوتلوخوردن پس از مستی است
و سومین دروغ، تیرهتر از شب، تاریکتر از شب
شبی تار، بسی هولناکتر از جنگ
همچنان که نخستین عشق، پرهایت را می سوزاند
همچنان که عشق دوم، نخستین را محکمتر می کند
همچنان که سومین عشق، کلید را در قفل فرو می کند
کلیدی در قفل، چمدانی در دست
همچنان که نخستین جنگ، اشتباه هیچکس نیست
همچنان که جنگ دوم، اشتباه کسی ست
همچنان که سومین جنگ، اشتباه من است
و خطای من بر همگان آشکار است
همچنان که نخستین توهم، مه در فرودست است
همچنان که توهم دوم، هشیاری است
همچنان که سومین توهم، شب تار است
شبی تار، بسا هولناکتر از جنگ
as the first cry for my birth
as the second cry for the memories
as the third cry for my eyes
dry as a desert, no tears at all
چون نخستین گریه برای پرنده ام
چون دومی گریه برای خاطرات
چون سومین گریه برای چشمهایم
خشک همچون بیابان، بدون اشک