از غزالی و مولوی گرفته تا حکیمان بوشیدوی ژاپنی، گفتهاند که کار جهان بر اساس غفلت و نادانی میگذرد. گفتهاند که ما بیشتر براساس نادانی و نداشتههایمان تصمیم میگیریم تا بر اساس دانستهها و داشتههایمان.
پس ستون این جهان خود غفلتست
هوشیاری، این جهان را آفتست
بیشمارند غافلان.*
دنیای «پساترامپستانی» خیلی چیز نویی نیست، اما برای درک بهترش شاید بتوانیم به کتابها پناه ببریم. کمی پس از اعلام نتیجه انتخابات ایالات متحده، نیویورک تایمز خواندن این شش جلد کتاب را به قول خودش برای «کمک به فهم علت برندهشدن ترامپ» پیشنهاد کرد:
این سه کتاب هم که نسخه فارسیشان هم در دسترس است، از پیشنهادهای خواندنی گوشه، در این شبهای سرد پاییزی-زمستانیست:
جامعهٔ نمایش
نوشتهٔ گی دُبور
و بیگمان زمانهٔ ما… تصویر چیزی را به خود آن چیز، نسخهٔ کپی را به نسخهٔ اصلی، بازنمود را به بود، ترجیح میدهد… آنچه برایاش مقدس است وهم است و بس، اما آنچه نامقدس است حقیقت است. از این هم بهتر، هر چه حقیقت کمتر و توهّم بیشتر شود، مقدسات در نظرش بزرگتر میشود، آنچنان که اوج توهّم برایاش همانا اوج تقدس است.
–فوئرباخ، پیشگفتار دومین چاپ ذات مسیحیت
سرگرمی تا سرحد مرگمان
نوشتهٔ نیل پُستمن
از کتاب:
جورج اُرول به پیدایش قدرت دیکتاتوری معتقد است و هشدار میدهد، اما آلدوس هاکسلی بر این باور است که برای ازدست دادن و تاراج استقلال، خودمختاری، حق حاکمیت بر سرنوشت خویش، حق داشتن رای و عقیدهٔ آزاد و تاریخ و فرهنگ، نیاز به حضور و ظهور «برادر بزرگ» نیست. او اعتقاد دارد که انسانها – رفتهرفته- به آنجا میرسند که از اسارت خویش لذت میبرند و به پرستش تکنولوژیهایی می پردازند که زمام اندیشه را از آنان میرباید و قدرت تفکرشان را نابود میکند.
ارول نگران زمامداری است که کتاب و کتابخوانی را تحریم میکند اما هاکسلی، از روزی هراس دارد که دیگر دلیلی برای تحریم کتاب و سانسور و ممانعت از کتابخوانی وجود ندارد؛ چون دیگر کسی پیدا نمیشود که خواهان کتاب و اهل کتابخواندن باشد.
ارول از کسانی بیم دارد که اطلاعات را از ما پنهان و مارا از دسترسی به اطلاعات، محروم کنند اما هاکسلی از کسانی هراس دارد که آنچنان ما را در امواج اطلاعات غرق کنند و به اندازهای اطلاعات بر سر و روی ما ببارند که ناچار شویم برای نجات خود به بیتفاوتی و بیاعتنایی در برابر اخبار و اطلاعات پناه ببریم و در لاک خود فرو برویم.
ارول از آن واهمه دارد که روزگاری واقعیت و حقیقت را از ما مخفی خواهند کرد، اما هاکسلی از دورانی میهراسد که
” حقیقت”ها در دریایی از بیتفاوتیها و بیاعتناییهای ما غرق خواهند شد.
ارول بر این باور است که در سال ۱۹۸۴ انسانها را در اسارت و در درد و رنج و اختناق فرو میبرند تا برآنان سلطه یابند و پیوسته آنها را کنترل کنند، اما هاکسلی در ” دنیای شگفت انگیز نو ” معتقد است کنترل و سیطره بر انسانها با غرقکردن آنها در لذات و خوشیها و سرگرمیها عملی میشود.
[alert type=secondary close=no]
سخن آخر: آنچه که ما و فرهنگ ما را به تباهی میکشاند و موجب انحطاط و زوال ما میشود از دیدگاه ارول آن چیزهای است که ما از آنها نفرت داریم و در نقطه مقابل از دیدگاه هراسناک هاکسلی اینها همان چیزهایی است که ما به آنها عشق میورزیم و از آنها لذت میبریم.
گمانم حق با هاکسلی است، نه ارول.
–نیل پستمن، از مقدمه کتاب
[/alert]
اسم انگلیسی این کتاب که ترجمهٔ فارسیاش با نام زندگی در عیش، مردن در خوشی منتشر شده، در نامگذاری آلبوم Amused to death الهامبخش راجر واترز بوده است.
دنیای قشنگ نو
نوشتهٔ آلدوس هاکسلی
اگر بچهها را وادار میکنیم که با دیدن گل سرخ جیغ بکشند، به دلیل سیاست کاملا اقتصادی است. در گذشته نه چندان دور (حدود یک قرن پیش)، گاماها، دلتاها و حتی اپسیلونها، طوری شرطی میشدند که گلها را دوست بدارند– گلها را به طور خاص و طبیعت وحشی را به طور عام. هدف این بود که ترغیب بشوند تا در هر فرصت مناسب به گوشه و کنار مملکت بروند و وادار شوند تا از وسایل حمل و نقل استفاده کنند.
شاگرد پرسید: « یعنی از وسایل حمل و نقل، استفاده نمیکردند؟»
دی.اچ. سی پاسخ داد: «چرا، زیاد هم میکردند. ولی فقط همین.» پامچالها و مناظر یک عیب عمده دارند: اینکه بیهودهاند.
[alert type=secondary close=no]
عشق به طبیعت که نمیتواند هیچ کارخانهای را بگرداند. غرض این بود که عشق به طبیعت در میان طبقات پایین منسوخ شود؛ عشق به طبیعت منسوخ شود، اما نه میل به استفاده از وسایل حمل و نقل.
چون بالاخره باید مرتب به گوشه و کنار میهن میرفتند، ولو اینکه از آن نفرت داشته باشند. مشکل، یافتن دلیلی برای استفاده از وسایل حمل و نقل بود که از نظر اقتصادی موجهتر از صرف علاقه به پامچال و منظره باشد. این دلیل چنان که باید، پیدا شد. مدیر به اینجا رسید: «ما تودهها را طوری شرطی میکنیم که از میهن متنفر باشند، ولی همزمان طوری شرطیشان میکنیم که به تمام مسابقات قهرمانی میهنی عشق بورزند. در عین حال دنبال این موضوع هستیم که تمام مسابقات میهنی استفاده از وسایل ساخته و پرداخته را ایجاب میکند. پس به موازات مصرف وسایل حمل و نقل، کالاهای صنعتی را هم مصرف میکنند.»
[/alert]
—
* هرچند خرد میگوید یک سامورایی باید طریقت سامورایی را الگوی خودش بداند، اما ظاهرا همهٔ ما آن را از یاد بردهایم. چنین است که اگر کسی بپرسد، معنای راستین طریقت سامورایی (بوشیدو) چیست؟ کسانی که بتوانند بیدرنگ پاسخ دهند، انگشتشمارند؛ چراکه پاسخ، از پیش در ذهن بسیاری روشن نیست. از این نکته میتوان بیاعتنایی به طریقت سامورایی را دریافت. بیشمارند غافلان.
-از کتاب هاگاکوره
همیشه فکر میکردم آدم باید تلاش کنه که در جامعه تاثیرگذار باشه حالا می بینم همینکه متاثر نباشی خودش شاهکاره نه اینکه برعکس عمل کنیا، بلکه هر مسیر دلبخواهی رو انتخاب کنی ولو در جهت جریان اصلی یا خلافش. یعنی آزاد بودن در پاسخ دادن نه انتخاب گزینه درست یا رد گزینه غلط.
خیلی وقت بود میخواستم تشکر کنم بابت سایت
سرزنده باشید
کتابهای جالبی معرفی کردی ،باید بخونم ممنون