شنیدنی

صبح جمعه با گوشه؛ گر تو را خاطر ما نیست، خیالت بفرست

صبح جمعه با گوشه: رد زمان را گم کرده‌ام

صبح جمعه با گوشه؛ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﻫﯿﭻ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺯﺍﺭﯼ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﺷﻨﯿﺪ

سرباز

صبح جمعه با گوشه؛ هیچ زبانی موطن‌ام نیست

فریدا کالو

صبح جمعه با گوشه: با تردید به سمت تنهایی‌اش پیچید

زن سایه دست

صبح جمعه با گوشه؛ من نخُفتم و نخوردم و چنین شدم و چنان شدم بی‌تو

ادوارد هاپر

صبح جمعه با گوشه؛ اینجا ملالت نگنجد

ماتیس

صبح جمعه با گوشه؛ در جایی دور کسی پیاپی مشت بر در خانه‌ای می‌کوبد

گام معلق لک لک

صبح جمعه با گوشه؛ شبی چنان دراز وجود ندارد که روز را درنیابد

دختر نانوای خیابان مونسیو

صبح جمعه با گوشه؛ همه می‌فروشیم و فروخته می‌شویم

مرتضی کاتوزیان

صبح جمعه با گوشه: در آفتاب ظهر مرداد برای گوش‌هایم آواز بخوان

قفس پرنده دوچرخه

صبح جمعه با گوشه: در جهان صدايی زيباتر از صدای او نيست