شنیدنی

مرد و دریا

صبح جمعه با گوشه؛ وجود آدمی مثال مَزبَله است

رقص دستها

صبح جمعه با گوشه؛ اگر چنان بودی که دست ما نبُریدَندی، دل ما بُریدَندی

فیلم بدون عشق

صبح جمعه با گوشه؛ زندگی لیلی‌ست، مجنونانه باید زیستن

گرافیتی

صبح جمعه با گوشه؛ دیوانه‌ای باید، تا راه را به شما نشان دهد

صبح جمعه با گوشه: این برادر شما دیگر از شمردن خسته شده‌

صبح جمعه با گوشه: تو اصلاً چه را به یاد داری جز درخت و آسمان و دردت را

صبح جمعه با گوشه: این خرگوش که از سمت راست می‌آید

صفوان داحول

صبح جمعه با گوشه؛ این جهان را نه تغییر دادم نه تفسیر کردم

مارک شاگال

صبح جمعه با گوشه؛ مردن به عاشق شدن می‌ماند

صبح جمعه با گوشه: دیگر عشق به آزادی چندان هم طبیعی نمی‌نماید

انتظار

صبح جمعه با گوشه؛ یک ساعت دیگر می‌بینمت

صبح جمعه با گوشه؛ گاهی وقت‌ها دوست دارم دراز بکشم و هيچ نگويم