نه زمانی برای نفرین، نه زمانی برای فریاد

Guayasamín
شاید تبار بومی آمریکا ـ اروپایی (مستیزو) مادر این نقاش اکوادوری آنقدر در زندگی‌ و آثارش نقش داشته که نقاشی‌ها و مجسمه‌هایش را برای مردم کشورش تبدیل به میراث ملی کرده است.

مرگ اوسوالدو گوایاسَمین که همه زندگی، جوانی و عشقش را برای نقاشی و ساخت مجسمه‌‌هایی با حال‌وهوای تمدن اینکا و بومیان آمریکای جنوبی گذاشته بود، با اعتصاب مردم اکوادور گرامی‌داشته شد. مردم شهرهای بزرگ و کوچک اکوادور در دهم مارس در سال ۱۹۹۹ میلادی برای مردی که بزرگ‌‌ترین هنرمند قرن بیستم آمریکای لاتین می‌دانستند، دست از کار کشیدند و عزاداری کردند.

oswaldo Guayasamin ga

اوسوالدو گوایاسَمین که در سال ۱۹۱۹ در کیتو، پایتخت اکوادور به دنیا آمده بود، با کارگری و رانندگی کامیون و تاکسی، هزینه‌های نقاشی‌اش را درمی‌آورد. پدرش که نجار بود، او را که نخستین فرزند از ۱۰ بچه‌اش بود، در وضعیت فقیرانه‌ای بزرگ کرد و در همه آن سال‌ها غیر از آزار و بدخلقی و تنبیه،‌ چیزی از رابطه پدر و پسری بین آنها نبود. مادر که همیشه پشت‌وپناهش بود، بعدها در نقاشی‌های او چهره ثابت زنی شد که رنج می‌کشد و فرزندداری می‌کند. اما اوسوالدو با همه مشکلات خانه، راهش را پیدا کرد. به مدرسه هنرهای زیبا رفت و با عشق به کاریکاتور، نقاشی را شروع کرد و بعد معماری خواند و در ۲۳ سالگی اولین نمایشگاهش را برگزار کرد.

Oswaldo_Guayasamin_HD

شهرت او در دهه ۵۰ میلادی جهانی شد؛ وقتی در نمایشگاه دوسالانه بارسلون، مهم‌ترین جایزه دوسالانه اسپانیایی ـ آمریکایی را دریافت کرد و با فرانسیسکو فرانکو، دیکتاتور اسپانیایی دست نداد…و وقتی فیدل کاسترو، از او دعوت کرد به کوبا برود و پرتره‌اش را بکشد. آن زمان بود که دوستی عمیق و ریشه‌ای بین او و کاسترو شکل گرفت و چهره بسیاری از هنرمندان، اندیشمندان و سیاستمداران نامی دنیا بخشی از پرتره‌های او شد.

oswaldo Guayasamin w

او سفرهای طولانی و متعددی را به کشورهای جنوب آمریکا آغاز کرد. به مکزیک رفت و با نویسندگان و هنرمندان مطرح آن زمان آشنا شد. به شیلی رفت و با پابلو نرودا دیدار کرد. در بیشتر این کشورها فقر و جنگ را لمس کرد و نقاشی‌هایش بیشتر رنگ خون و رنج و فریاد گرفتند.

guayasamin 3

او که بهترین دوستش را در جنگ چهار روزه داخلی اکوادور در سال ۱۹۳۲ از دست داده بود، تا آخرین روزهای زندگیش، ازنفرتش از جنگ و کشتار، نقاشی کشید. کمی پس از مرگش در سال ۱۹۹۹ او را یکی از شناخته‌شده‌‌ترین نقاشان مدرن اکوادور دانستند. هر چند که در آمریکای لاتین نقاش‌های مشهورتر از او فراوانند اما او بین مردمش شناخته شده بود. مردم اکوادور همچنان او را یکی از بزرگ‌ترین انسان‌های سرزمین‌شان می‌دانند.

غروب پنجشنبه است/نه زمانی برای نفرین/نه زمانی برای فریاد، فرنک یوهاش، ترجمه محمد مختاری
نقاشی‌های عکس یک، سه نقاشی جدا هستند که کنار هم گذاشتیم.

نظر شما