شاید اولین چیزی که در تصویرسازیها و نقاشیهای لیو چون جیئه به چشم میآید، برف و سرما و درختان لخت در خواب زمستانی باشد. برف یک جوری در کارهای این تصویرگر چینی باریده یا نشسته که شاید آدم سردش بشود و برف را همانجایی که نشسته، حس کند.
او سال ۱۹۶۵ به دنیا آمده. آنطور که همهجا از سرگذشتاش نوشته، از همان روز اول تکلیفش روشن بوده. همه درجهها و پلههای درسیاش با هنر گره خورده. انگار از همان کودکی گرافیک، تصویرگری و چاپ را انتخاب کرده، شاید مثل بچهای که میگوید میخواهد دکتر شود.
او دهها جایزه جهانی را برای تصویرگریهایش از طبیعت گرفته. چند سمت دانشگاهی دارد و عضو اصلی چند انجمن مهم هنری در چین است. اما گویا همان استودیوی کوچک و راحتش را بیشتر دوست دارد. همه عکسهایش در زمان کشیدن و کار کردن، در همان استودیوی کوچک است که او را با شور و اشتیاق در حال کار نشان میدهد.
این هنرمند چینی که تصویرسازیهایش برای جلد کتاب در کشورش خیلی معروف است، معمولا در سفرهایش یک سفرنامه تصویری میسازد. با طراحی ساده و تصویرهای رنگی میتواند اقامتاش را مثلا در نیویورک در یک فصل سرد و سرمازده نشان دهد.
برف و اشیای مدفون زیر دانههای سفیدش، از علایق لیو چون جیئه است.
او دوستدار طبیعت است و دوست دارد تغییر فصلها به ویژه زمستان را در شکلهای مختلف تصویرسازی کند.
در یک روز برفی پا نخورده زمستان، شفاف چون شیشه
ناظم حکمت، برگردان احمد پوری
این فضای بومی نقّاشیها جالبن. اگه اون نوشتههای چینی هم نبودن میشد حدس زد که نقّاش چینیه. خیلی… دوست داشتنین.
+چرا اجازه نمیدید بتونیم عکسها رو از روی بلاگ مستقیم ذخیره کنیم؟ هم نقّاشی و هم عکسهای خیلی قشنگی میذارید. آدم دلش غنج میره داشته باشه! چرا با احساسات ما بازی میکنید؟