درباره فیلم اواخر بهار (آخر بهار) ساخته ازو یاسوجیرو (یاسوجیرو ازو) زیاد نوشتهاند و گاهی هم خیلی پیچیده؛ فیلمی ساده و آرام که در آن از جلوههای تصویری عجیب و غریب و داستان نفسگیر و میخکوبکننده خبری نیست و پدر و دختری را نشان میدهد که ازدواج هر کدامشان زندگی و رابطه آنها را تغییر میدهد. اما فیلمی به این آرامی با موضوعی که شاید جذابیتی برای سانسورچیها نداشته باشد، تا مرز توقف پروژه، درگیر سانسور بوده؛ آنهم نه به دستور مقامهای ژاپنی که در اداره سانسور متفقین که زیر نظر آمریکاییها، در زمان اشغال ژاپن اداره میشد.
بعد از آنکه امپراتور ژاپن سال ۱۹۴۵ در پیامی رادیویی به مردم گفت که ژاپن تسلیم نیروهای متفقین شدهاست، ادارههایی زیر نظر اشغالگران آمریکایی در ژاپن راه افتادند که یکی از آنها بر رسانههای ژاپنی نظارت میکرد و چیزهایی را سانسور میکرد؛ مثلا هر اشارهای به وجود سانسور و چنین ادارهای، خودش مشمول سانسور میشد و در هیچ متن و فیلمی نباید به آن اشاره میشد.
فیلم آخر بهار هم در این اداره سانسور شد و حالا در ۶۵ سالگی این فیلم، میتوانیم ببینیم چه صحنههایی از آن، به نظر اداره سانسور، مشکل داشته.
چهار نمونهاش از این قرار است.
کمی از داستان و بعضی صحنههای فیلم در ادامه معلوم میشود.
[alert type=secondary close=no]
♦داستان فیلم، درباره نوریکو است که قرارست با مردی که فقط یکبار دیده، ازدواج کند؛ مشکل اداره سانسور با فیلم، از اینجا شروع شد که اصولا این نوع ازدواج را که طبق سنت کهن میایی انجام میشد، فئودالیستی و وابسته به نظام ارباب و رعیت میدانستند و آن را بیاهمیت نشان دادن نقش «فرد» میدانستند. در نسخه اصلی فیلمنامه که پیش از ساخت باید تایید میشد، ازدواج نوریکو یک تصمیم و انتخاب جمعی خانوادگی -نه یک انتخاب شخصی- نشان داده شده بود که اداره سانسور آن را رد کرد.
♦در سفر توکیو، پدر و دختر، پیش از ازدواجِ نوریکو سَری به گور مادرش میزدند، اما در فیلم، این صحنه حذف شد چون اشغالگران، نمایش این صحنه را اشارهای به نیاکانپرستی (ستایش و پرستش روح نیاکان مرده) میدانستند.
♦در فیلمنامه اصلی، در گفتوگویی بین دو شخصیت فیلم، یکی میگوید شهر من، از توکیو با خرابههایش، زیباتر است؛ اداره سانسور هر اشارهای را به خرابیهای بمباران متفقین، سانسور میکرد و در این گفتوگو هم «هوای آلوده و غبارآلود» جایگزین «خرابهها» شد.
♦در صحنهای از فیلم، عمهماسا کیفی را روی زمین پیدا میکند و آنرا به عنوان چیزی که در آستانه عروسی نوریکو خوششانسی میآورد نگه میدارد؛ اشغالگران میگویند این کیف باید در فیلم به پلیس تحویل داده شود. ازو صحنه تحویل کیف را به پلیس، در فیلم نیاورده و سر و ته قضیه را با تکرار تذکر برادر که «کیف را باید به پلیس تحویل دهی» هم آورده و خلاصه با «تذکر لسانی» و نمایش «امر به معروف» اشغالگران را راضی کرده و بعضی هم معتقدند با این روش، ضمن بستن دهان سانسورچیها، کار خودش را کرده.
[/alert]
ازو یاسوجیرو (یاسوجیرو ازو) در کنار همه سختیهای ژاپن پس از جنگ، باید با سانسورچیها هم سر و کله میزد؛ با این حال فیلمهایش نه به دام شعارهای اشغالگران افتاد که -از جمله- میخواستند مدرنیته غربی را پیشرو و همه سنتهای ژاپنی را عقبمانده نشان دهند و نه به دام شعارهای وطنپرستانه افتاد که هیچ نقدی را بر سنتهای ژاپنی وارد نمیدانستند. با آنکه فیلمهایش بیشتر درباره ازدواج، رابطه، خانواده، نسلها، زمان و از دست دادن هستند، بدون اشاره مستقیم و شعاری، اثر جنگ و اشغال ژاپن را هم در فیلمهایش میشود دید.
آخر بهار، پای ثابت فهرستهای انتخابی زیادی است که بهترین فیلمهای تاریخ سینما را به رأی منتقدان و کارگردانان میگذارند. ازو خودش را شبیه یک توفو-ساز میدانست (از نظر سادگی و محدود بودن سوژه و حتی بازیگران فیلمهایش)، روش و قواعد فیلمسازی خودش را داشت و از کسی پیروی نمیکرد. جایی گفته «من فقط میخواهم یک سینی توفوی خوب درست کنم. اگر مردم چیز دیگری میخواهند، باید به رستوران و مغازهها بروند.» نوشنده قهاری بود و میزان پیشرفت نوشتن فیلمنامههایش را بر اساس تعداد بطری ساکی که با دوست و فیلمنامهنویساش نودا کوگو مینوشیدند، اندازه میگرفت؛ هنوز هم مردم بر گورش که فقط 無 (مو، به مفهوم هیچ یا بدون) بر آن نوشته شده، بطری ساکی و نوشیدنی میگذارند.
[schema type=”movie” url=”http://www.imdb.com/title/tt0041154/” name=”آخر بهار” description=”نوریکو دختر ۲۷ سالهایست که با پدرش زندگی میکند. همه می خواهند او ازدواج کند اما خودش ترجیح میدهد با پدرش بماند و از او مراقبت کند. پدر، که خودش هم دوست دارد نوریکو زودتر ازدواج کند، فکری در سر دارد …” director=”یاسوجیرو ازو” actor_1=”Setsuko Hara” actor_2=”Chishû Ryû”]
نظر شما