تابستان ۱۹۵۹، ششسال پس از مرگ استالین، مردی که خواسته بود به جبر و زور و اعدام و تبعید همه مردم شوروی را شبیه به هم کند، ایالات متحده، دشمن اصلی استالیندوستان، در مسکو «نمایشگاه ملی آمریکا» را برگزار کرد. هدف، نمایش زندگی مردم آمریکا بود؛ خانههایشان، پوشش و سر و وضع آدمها، تجهیزات پیشرفته در آشپزخانه، نحوه خریدکردن، رفتار فروشنده، سازنده و کارفرما با مشتریها و اساسا نشاندادن آنچه رنگ و تنوع و انتخابهای شخصی با زندگی و روان آدمها میکند.
هزاران شهروند روس از این نمایشگاه دیدن کردند، با نگاههایی مات و مبهوت در حالیکه ششسال از استالینزدایی در شوروی میگذشت؛ مردی که خواسته بود خواستهها، گفتهها، ایدهها، فکرها و حتی خوردن و پوشیدن و حرفزدن انسانها را عین هم کند.
نیکسون خطاب به خروشچف:
تفاوت آمریکا با شوروی این است که مردم خودشان نوع خانه، غذا و پوشش خود را انتخاب میکنند.
خروشچف خطاب به نیکسون:
ما همین حالا این چیزها را در خانههایمان داریم و تا هفتسال دیگر از سطح تکنولوژی شما جلو میزنیم و منتظرتان میمانیم و برایتان دست تکان میدهیم تا به ما برسید.
ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا برای افتتاح این نمایشگاه، نیکیتا خروشچف، دبیر اول حزب کمونیست را دعوت کرد و با او در میان فراوانی کالاها و تنوع رنگها چرخید و گفت: «در کشور ما هیچکس در بالاترین مقام دولتی تصمیم نمیگیرد مردم چه بپوشند، چه بخورند و در چه نوع خانههایی زندگی کنند. ما برای مردم حق انتخاب قائل هستیم. این تفاوت ما با شماست.»
خروشچف که هاج و واجی بازدیدکنندگان را میدید و اختراعهای جدید در قالب وسایل خانه و آشپزخانه گیجاش کرده بود، با تمسخر جواب داد: «ما همین حالا این چیزها را در خانههایمان داریم و تا هفتسال دیگر از سطح تکنولوژی شما جلو میزنیم و منتظرتان میمانیم و برایتان دست تکان میدهیم تا به ما برسید.»
معاشرت و مکالمه این دو مقام سیاسی در آن روز به «مناظره آشپزخانه» شهرت یافت؛ در مکانی که روسها اجازه نداشتند غذاها و خوراکیها را مزه کنند، شگفتزده ماشینهای لباسشویی و اجاقگازهای چند شعله را تماشا میکردند و بیشترشان هنوز در خرابههای اتاقهای شراکتیِ نمور ساختمانهای کهنه زندگی بیآب و بیبرق را میگذراندند و در صفهای طولانی کوپنی وقت میگذراندند تا فقط یک کالا از میان همان یک کالا را به دست آورند.
لمس یا کلیک روی عکسها = عکس بزرگتر:
خروشچف به جای عملیکردن وعده ۷سالهاش، چهارسال بعد از این مناظره دیگر روی کار نبود و گرچه صنعت موشکسازی و فضا در شوروی رو به پیشرفت بود ولی مردم حتی در داشتن ظروف معمولی آشپزخانه و پنیر و سوسیس و آرد انتخابی نداشتند.
با این حال، فقر دیگر نمیتوانست مثل دوران استالین زیباسازی شود و بیشتر مردم دیگر فهمیده بودند این رنگارنگی و تنوع و حق انتخاب است که جهان را نگه میدارد، نه یکدست کردن آدمها، پوششها، رفتارها و ایدهها.
** بر اساس قراردادی که پس از پایان دوره استالین در سال ۱۹۵۸ بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا امضا شد، مجموعهای از برنامههای نمایشگاهی بین دو کشور اجرا شد؛ طبق این قرارداد «نمایشگاه ملی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» در سال ۱۹۵۹ در مرکز همایشهای نیویورک برپا شد و پس از آن «نمایشگاه ملی آمریکا» در مسکو برگزار شد. این دوران، دوران عبور از خط قرمزهای استالین، اشتباهخواندن تصمیمهای رهبر سابق شوروی، استالینزدایی و تلاش برای معاشرت و گفتوگو با آمریکا بود؛ دشمن شماره یک استالین که حالا اجازه داشت شادی و فراوانی و تنوع و تکنولوژی و حق و حقوق عادی یک شهروند را در کشوری غمزده و فقیر و گرسنه و عقب نگهداشتهشده به نمایش بگذارد. کشوری که سالها برخلاف روش و منش و سبک زندگی پر ریختوپاش رهبران و مسئولان و اعضای بلندمرتبه حزب کمونیست و فرزندانشان با این ایده رهبری و هدایت شده بود؛ همه باید در فقر و نداری و بیانتخابی و کمبود و گرسنگی شبیه هم باشند و کسی نباید از کسی بیشتر و بهتر و متنوعتر داشته باشد یا متفاوتتر زندگی کند.
نظر شما