نبوغ و استعدادش در استفاده از آبرنگ و جوهر و سبک ساده اما عجیبش با فضاهای باز و خالی، او را تبدیل به یکی از بزرگترین نقاشان مدرن جمهوری چین کرده است. انتخابهای کمیاب و دلیرانهاش در رنگ و دستودلبازیاش در سفیدنگهداشتن فضای نقاشی، از او استادی ساخته که فقط خودش میتواند این عمق سادگی را بیافریند. هوانگ یونگیو، سالهای زیادی را فقط به تماشای پرندگان گذرانده است. سالها کنار رودخانهها نشسته و وزیدن باد را لابهلای برگ درختان لمس کرده و آمد و رفت و تخمگذاری و مهاجرت پرندگان را دیده است.
شاید طبع شاعرانه یونگیو، به فضاسازی نقاشیهایش کمک میکند. او داستاننویس، شاعر و فیلمنامهنویس هم هست. هیچوقت به مدرسه هنری نرفته و آموزش هنر و ادبیات ندیده اما میگوید از جامعه و زندگی و نگاهکردن به آدمها و حیوانات، یاد گرفته چطور نقاشی بکشد. شاید برای همین است که به دور از هر بند و حصری، آزادی و بیآلایشی و آسودگی در نقاشیهایش احساس میشود. او در دوران جوانیاش بیش از هر هنری، حکاکی روی چوب میکرده و به این کار شهرت داشته و حکاکیهایش بین مردم محبوب و معروف شده بود.
در دهه هفتاد میلادی دست خیلی از هنرهایش برداشت و به کشیدن طبیعت و پرندگان و حیوانات رو آورد. نقاشیهای قدیمی و سنتی چینی را میدید اما دوست داشت تکنیک تازهای را با آنها پیوند بزند؛ نه آنقدر پیچیده و ظریف و پرطمطراق، اما آزاد و بیپروا و بهروز و تازه که به هنر سنتی چینی هم نزدیک باشد.
وقتی سبک اصلیاش را با جوهر و آبرنگ انتخاب کرد «جغدهای چشمکزن» او پر سروصدا شدند. جغدهایی با یک چشم بسته که به شکل نمادین انتقادی بود از چشمپوشی از اشتباههای رهبران سوسیالیست کشورش. او در پاسخ به ترس دوستانش از کشیدن این جغدهای نمادین میگفت اینها پرترههای خودش هستند که فقط با یک چشم باز نظام سوسیالیستی و انقلاب فرهنگی جمهوری چین را نگاه میکند.
این جغدها دردسرهایی را هم برایش به وجود آورد و او بازخواست هم شد اما به کشیدن جغدهایی که بر ویرانه نشسته و با یک چشم نظارهگر دنیای دیوانهاند، ادامه داد.
او میگوید بیشترین تاثیر و الهامش را از طبیعت شهر کوچکی گرفته که در آن بزرگ شده است؛ شهری محاصرهشده در آب با درختان متنوع و میوههای پرآب که پرندگان مهاجر را میپذیرفت.
برای همین مرامش این است که برای فروش آثارش فقط پول نقد میگیرد و پول را برای شهری هزینه میکند که میگوید ذهن خلاق تصویری و شاعرانگیاش را از آنجا گرفته است.
هووانگ در سال ۱۹۲۴ به دنیا آمده است. هنوز نقاشی میکشد و شعر میگوید و در ۹۲ سالگی، هنوز صراحت لهجه و زبان تند و تیزش در انتقاد از وضعیت جامعه شهرت دارد.
فوق العاده !