پادکست دوازدهم گوشه؛ لئونارد کوهن: اگر تاریک‌تر می‌خواهی

گویا بشیر نامی پیش‌بینی کرده بود که در آینده این مرد خوش‌پوش در برابر ده‌ها هزار نفر خواهد ایستاد و اجرا خواهد کرد و مشهور و محبوب می‌شود. البته آقابشیر، فالگیر و کف‌بین ایرانی ساکن لندن، احتمالا نه از راه اتصال به عالم غیب که با کنار هم گذاشتن صدا و تصویر او به این نتیجه رسیده بود که این هیبت، برای اجرا روی صحنه ساخته شده است.

او عاشق سادگی بود و می‌گفت ساده‌زیستن برایش نشان فضیلت نیست، انتخاب و ترجیح حیاتی‌ست


اما زندگی پر فراز و نشیب لئونارد (لِنِرد) کوهن و انتخاب‌های شخصی او نشان می‌دهد که سیر و سلوک فردی او چقدر در ساخته‌شدن کوهن شاعر و ترانه‌سرا و خواننده، نقش داشته است.
به قول خودش از کودکی با کت‌وشلوار به‌دنیا آمده بود، در خانواده سرشناسِ پرنفوذ و ثروتمند کوهن در مونترآل ِ کانادا با پدری که در کار تجارت کت‌وشلوار بود و از تنها پسرش هم انتظار می‌رفت که ادامه‌دهنده همین راه باشد.

در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمد ولی به همه‌چیز پشت‌پا زد و رفت دنبال نوشتن که هیچ درآمدی هم نداشت

اما او شیفته نوشتن، سفر و مطالعه شعر و ادبیات بود و بندنشدن در یک جا و تاب نیاوردن رابطه‌ها. با قصه‌های محلی و دینی یهودی و افسانه‌ها و اسطوره‌های یهودی آشنا بود اما روزی که دوستی به او دو شاعر را معرفی کرد و گفت هرچه را که دارد می خواند کنار بگذارد و این دو را دریابد، راهی نو به شعر و ادبیات شرق به‌خصوص ایران پیدا کرد؛ عطار و مولوی از تاثیرگذارترین شاعران زندگی او بودند و افسوس می‌خورد که امکان خواندن شعرهای آنها را به فارسی ندارد و باید از راه ترجمه شعرشان را بخواند.

لئونارد کوهن عاشق ادبیات و شعر ایران بود

اتفاق‌ها و انتخاب‌هایی شبیه به این، در زندگی او زیاد است؛ اجرا در یک سمت جبهه جنگ و بعدها تلاش برای درک «دشمن» یا همسایگان سوی دیگر و اجرا برای آنها.
کلاهی که مدیر مالی معتمدش بر سرش گذاشت و تقریبا تمام پول و اندوخته‌اش را در ۷۰سالگی از دست داد.

وقتی می‌خواست ذهنش را رها کند نقاشی و طراحی می‌کرد. بیشتر این طرح‌ها را در دو کتاب شعرش منتشر کرد

چند سالی که به صومعه رفت و وقتی از کوه خودسازی و پاکسازی نفس در میان راهبان و استادان پایین آمد و با خودش گفت هر جایی بازار شام (بوگی استریت) خودش را دارد.
زندگی کولی‌وار در جاده‌ها، اتوبوس‌ها، هتل‌ها، دوستی و ملاقات با آدم‌ها با فرهنگ‌های گوناگون در کشورهای مختلف، شور بی‌پایانش برای فهمیدن عشق و تجربه‌‌های پی در پی برای سوختن در عشق…

او خودش را نوازنده نمی‌دانست ولی بزرگ‌ترین نوازنده‌های جهان دوست‌داشتند با او همکاری کنند

قسمت دوازدهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه در اول آذر ۱۴۰۳ (اینجا در یوتیوب) درباره لئونارد کوهن و راهی‌ست که او و شعر و ترانه و آهنگ‌هایش را ساخت.

خواننده‌ و ترانه‌سرایی که طیف وسیعی از دوست‌دارانش آهنگ‌های او را حتی در عزا و عروسی می‌شنیدند و با آنها ارتباط برقرار می‌کردند. آهنگ «هله‌لویا»ی او در میان باورمندان مذهبی و ناباوران طرفدار دارد؛ یکی از سکولارترین برداشت‌ها از مفهومی دینیِ آشنا که به آهنگی جهانی با بی‌شمار بازخوانی تبدیل شد که از سینما و انیمیشن و کمپین‌های تبلیغاتی انتخاباتی سردرآورد.

آخرین عکس پیش از مرگ؛ در حیاط خانه‌اش

آشنایی او با دین، اسطوره‌ها و داستان‌های محلی و ادبیات و مکاتب شرقی در شعرهای او به‌خصوص آخرین آلبومش و آهنگ If you want it darker واضح است. او این آهنگ را در اوج پختگی و البته ناتوانی جسمی، چند هفته پیش از مرگ خوانده است. نوعی وصیتنامه که در آن انگار به خدا می‌گوید، اگر جهان تیره و تار تری می‌خواهی، ما هم حاضریم آن را به‌نام تو تیره و تار کنیم.
در این شعر او با اشاره به روایت مشهور قربانی کردن اسحاق (آیزاک) عبارت عبری Hineni, Hineni را تکرار می‌کند.
اشاره به تسلیم و رضای ابراهیم به رضایت خدا که از او خواست پسرش را قربانی کند.

روشی استاد ذن او بود و به او ارادت فراوانی داشت. چند شعر برای او نوشت و آواز هم خواند به اسم معلم

با این حال ابراهیم در لحظه آخر که خدا او را از کشتن پسرش منع می‌کند، از کوره در می‌رود و به او می‌گوید به من پسری دادی و بعد از من خواستی تا قربانی‌اش کنم و حالا که در آستانه بریدن گلویش بودم، مرا منع می‌کنی. این چه کاریست که با من می‌کنی؟ تو خدای زندگی هستی نه مرگ!
انگار کوهن در این آهنگ به خدا می‌گوید ببین چه جهان آشفته و تیره و تاری برای ما خلق کرده‌ای، تورا دوست دارم اما از جهانی که برای ما آفریدی بیزارم. آدمیان به نام تو و از عشق به تو، دیگری را می‌کشند. همانطور که تو از ابراهیم خواستی و تاکید کردی که پسری را که دوست دارد به قربانگاه بیاورد.

کلاه شاپو یکی از امضاها و نشانه‌‌های تیپ و شخصیت او بود

او از وعده‌های بهشتی می‌ترسید. درواقع بیزار بود. در یکی از گفت‌وگوهایش که در این قسمت از پادکست گوشه آمده، می‌گوید کسان زیادی به ما وعده بهشت داده‌اند، از حزب‌های سیاسی تا مکتب‌های فکری؛ باید از آنها حذر کرد و پیش از همه از آنها فرار کرد که آنها خود از منابع زخم‌ها و رنج‌های ما هستند.

منابع ساخت این قسمت:

فیلم‌ها و مستندها:

Leonard Cohen: Bird on a Wire, Tony Palmer,1974
Leonard Cohen: I'm Your Man, Lian Lunson, 2005
Hallelujah: Leonard Cohen, a Journey, a Song, Daniel GellerDayna Goldfine, 2021
Marianne & Leonard: Words of Love, Nick Broomfield, 2019
Ladies and Gentlemen... Mr. Leonard Cohen, Don Owen, Donald Brittain, 1965
So Long Marianne, Paul Wiffen, 2023
Rabbi Sacks on Leonard Cohen & Parsha Vayera
LEONARD, Adrienne Clarkson, 1989
و تمام مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای منتشرشده با او
کتاب‌ها:

I'm Your Man: The Life of Leonard Cohen by Sylvie Simmons
Leonard Cohen: The Man Who Saw the Angels Fall by Christophe Lebold
Who By Fire: Leonard Cohen in the Sinai by Matti Friedman
A Broken Hallelujah: Rock and Roll, Redemption, and the Life of Leonard Cohen by Liel Leibovitz
Leonard Cohen: A Remarkable Life by Anthony Reynolds
Leonard Cohen: A Life in Art by Ira B. Nadel
Leonard Cohen: The Mystical Roots of Genius by Harry Freedman

لینک قسمت اول پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره نقاشی

لینک قسمت دوم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره مجسمه‌سازی

لینک قسمت سوم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره عکاسی در یوتیوب

لینک قسمت چهارم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره معماری

لینک قسمت پنجم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره رابطه علم و هنر

لینک قسمت ششم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره سینما

لینک قسمت هفتم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره رقص و باله

لینک قسمت هشتم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره تئاتر و نمایشنامه‌نویسی

لینک قسمت نهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره موسیقی و زنی که معلم موسیقی برترین موسیقی‌دانان جهان بود

لینک قسمت دهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره هنر بدن، هنر زمینی و هنر ویدیویی

لینک قسمت یازدهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره ادبیات و رمانی که انقلابی به راه انداخت

لینک قسمت دوازدهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره شعر، ترانه، آواز و خواننده‌ای که شبیه کسی نمی‌شد

«گوشه» دفترچه یادداشت چندنفرست که در آن از چیزهایی که می‌بینند و دوست دارند با بقیه شریک شوند، می‌نویسند؛ از موسیقی، کتاب، سینما، سفر و شکم. gooshe@ پادکست گوشه در یوتیوب

نظر شما