دختری شاد و سرخوش در خانواده‌ای مرفه و با نفوذ، بی‌خبر از مبارزه انقلابی‌هایی مثل فیدل کاسترو و ارنستو چه‌گوارا، در مدرسه‌ای خصوصی در کوبا، سرگرم درس و بازی بود. آنا مندیتای کوچک، عضوی از خانواده سرشناس مندیتا و از بستگان کارلوس مندیتا، رییس‌جمهور کوتاه‌مدت کوبا بود. آنها طرفدار زندگی آزاد و مخالف دولت تاز‌ه‌تاسیس کمونیستی کاسترو بودند پس روشن بود چه چیزی در انتظار آنا و خانواده‌اش است.
آنا در کودکی، پنهانی و به اجبار به مدرسه‌ای در آیووا در آمریکا فرستاده شد، مدرسه‌ای که برای «اصلاح و تربیت» کودکان و نوجوانان ناسازگار ساخته شده بود و او با دایره محدود کلمه‌های انگلیسی که می‌دانست، مزه تبعید، تبعیض یتیمخانه و انزوا را چشید.
تاثیر این مهاجرت اجباری از عرش به فرش، تا پایان زندگی با او ماند و مایه و ملاط اصلی آفرینش‌های هنری او شد.
آنا مندِیتا خودش را تبعیدی می‌دانست شبیه نوعروسان قبیله‌های آفریقایی که به اجبار باید در خانه و خانواده همسر زندگی کنند و هر روز کمی از خاک سرزمین مادری را زیر زبان می‌گذارند تا به خاک خانه جدید عادت کنند. او هم با آثار بدنی و زمینی‌اش می‌خواست رابطه‌اش را با سرزمین مادری و فراتر از آن با زمین و طبیعت و هستی و تاریخ، حفظ کند.
مندیتا با درختان رابطه عجیبی داشت؛ یگانگی با درخت و ریشه درختان برای او به مفهوم زنده‌کردن «درخت زندگی» بود
در قسمت دهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره آنا مندیتا، هنرمند کوبایی می‌بینید؛ زنی که بدن، زمین، خاک، آب و طبیعت از جمله مواد تشکیل دهنده آثار او بودند.
نکته‌هایی از زندگی، مرگ و آثار او:
آنا مندیتا از هنرمندان پیشگام «هنر بدنی» و «هنر سرزمینی یا خاکی» بود که از طبیعت و عناصر آن، در کارهایش استفاده می‌کرد.
آنا مندیتا در طبیعت به دنبال ساخت یا پیداکردن شبح زنان بود
او در اجراهایش از بدن، به‌خصوص بدن زن و موتیف‌های آن استفاده می‌کرد. هنرها و آیین‌های بومی آفریقایی-کوبایی را که پیش از تسلط اسپانیا و ورود مذهب، رواج داشت، دوست داشت و از آنها در آفرینش آثارش وام می‌گرفت و هنر اروپامحور را به چالش می‌کشید.
باورهای رایج جامعه درباره زنان و بدن زن و به حاشیه‌راندن زنان را به چالش می‌کشید و از اولین هنرمندانی بود که به این موضوع پرداخت. بدن زن، بوم اصلی‌ای بود که آثارش را بر آن حک می‌کرد یا از آن با یکپارچگی با طبیعت، برای نمایش آثارش استفاده می‌کرد.
هویت، تبعید و مهاجرت و بی‌جایی، ارتباط با زمین و طبیعت و چرخه مرگ و زایش، از سوژه‌های آثار او بودند.
در زمانی که هنر سرزمینی یا خاکی، با خلق آثاری بزرگ و نمایش نوعی چیرگی و تسلط بر طبیعت، شناخته می‌شد او با آثاری بسیار خاکی و کوچک و صمیمی، موتیف‌هایی از بدن زن را با وام گرفتن از آثار کهن و بومی خلق کرد و با پر پرندگان و گاهی تنها با بدن، آثارش را اجرا می‌کرد. او به‌جای دستکاری در طبیعت، بیشتر با طبیعت یکپارچه می‌شد.
مرگ او شباهت عجیبی با آثار و اجراهایش داشت؛ از پنجره آپارتمانش سقوط کرد و هرچند که همسرش از اتهام قتل او تبرئه شد اما تا امروز و همچنان، گروه زیادی، از مرگ او به عنوان قتلی مرتبط با خشونت، تبعیض نژادی و جنسیتی یاد می‌کنند؛ موضوع‌هایی که درونمایه بسیاری از آثار او بود.
سریال Naked by the window بر اساس این کتاب درباره زندگی و به‌خصوص ازدواج و مرگ، یا به باور بعضی از نزدیکانش، قتل او، در حال ساخت است.
منابع ساخت این قسمت از پادکست هنر با گوشه: Books: - Wack!: Art and the Feminist Revolution - Where Is Ana Mendieta?: Identity, Performativity, and Exile - The Ethics of Earth Art - Unseen Mendieta: The Unpublished Works of Ana Mendieta Movies: - Ana Mendieta Fuego de Tierra - Covered in Time and History: The Films of Ana Mendieta - BloodWork: The Ana Mendieta Story
لینک قسمت اول پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره نقاشی
لینک قسمت دوم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره مجسمه‌سازی
لینک قسمت سوم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره عکاسی در یوتیوب
لینک قسمت چهارم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره معماری
لینک قسمت پنجم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه درباره رابطه علم و هنر
لینک قسمت ششم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره سینما
لینک قسمت هفتم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره رقص و باله
لینک قسمت هشتم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره تئاتر و نمایشنامه‌نویسی
لینک قسمت نهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره
لینک قسمت دهم پادکست گوشه؛ هنر با گوشه؛ درباره هنر بدن، هنر زمینی و هنر ویدیویی
نظر شما