در سومین هفتهای که از غیبت نمرا (صاحب صبح جمعه با گوشه) میگذرد، مهمان من باشید و نیم ساعت از وقت گرانبهایتان را که معمولا صرف حل مشکلات جهان میکنید، به بطالت بگذرانید و کیف عالم را ببرید. این هفته به دهه هفتاد میلادی (و کمی از هشتاد) بیایید و ببینید در روزهایی که مردمِ یکجاهایی، وقت شریف را صرف دوست ناباب، عالم هپروت و کشف فضا میکردند، به چه جور موسیقی گوش میدادند. در همان روزها مردم یکجاهای دیگری، به جای این جور قرتیبازیها، وقت شریف را صرف انقلاب و دگرگونی جهان میکردند؛ حالا بچههای گمراه این گروه دوم، به موسیقی گمراهان گروه اول گوش میدهند تا بلکه بفهمند کلا چرا دنیا اینطوری شد؟
به آهنگ اول گوش کنید از گراهام نَش «آهنگ زندان» که سال ۱۹۷۴ منتشر شده و در همان سالها خوانندگان ایرانی هم بازخوانیاش کردهاند:
آهنگهای زیادی هم در آن سالها از خوب بودن و دورهم بودن و هوای هم را داشتن و این صحبتها میگفتند؛ مثل «به من تکیه کن» از بیل ویثِرز:
هنوز معلوم نیست دوست اولین دوست ناباب هم ناباب بوده یا باب، ظاهرا آهنگ «دوست ناباب» هم از گروهی به همین نام، کمک چندانی به روشن شدن موضوع نمیکند:
آهنگ «قلب طلایی» نیل یانگ هم از آهنگهایی است که دعوت به خوبی و خوشی و بخشندگی میکند:
در همین دهه هفتاد بود که زنها شاخ شدند و آهنگهایی خواندند با این مضمون «که حالا فکر نکن گذاشتی و رفتی، من داغون میشم و نابود میشم و فلان»؛ آهنگ «من دوام میآورم» (زنده میمانم) گلوریا گینور از معروفترین آهنگهای زنانی است که ادعای شیخوخیت کردند (منظور همان شاخ شدن است، کلا این کلمههای شیخوخیت و قیمومیت کلمههای نادرست و مندرآوردی هستند) این را هم بگویم که الان جای هیچ ناراحتی نیست و داریم زنان نوازنده را هم از صحنه حذف میکنیم:
قهوهای طلایی آهنگی از گروه استرنگلرز، که در فیلم قاپزنی هم از آن استفاده شد؛ در ویدیوی این آهنگ، نماهایی از اصفهان هست:
آهنگ «باید همین جا باشد» (فیلمی هم با این نام هست) از گروه تاکینگ هدز، آهنگ پایانی جمعه نودوهشتم است:
آهنگهای این جمعه در یوتیوب:
یه نظر خوندنی گذاشته بودم که گم شد. واسه همین این نظر نخوندنی رو جاش گذاشتم.
متوهمیان تا نداری.
ممنون احسان عزیز، «نظر خوندنی»ت هم گم نشده و همینجاست.
آبراهام متوهمیان خیلی بامزه نوشتی. خیلی بانمک. خیلی تودل برو . خیلی کیوت. آدم دلش میخواد بشینه پای این صفحه دنیا و انقلاب و مافیها رو از یاد ببره و تکون نخوره. بخونه و گوش کنه. متوهمیان، متوهمتیم.