وقتی فضاپیماهای پایونیر ۱۰ و ۱۱ در اوایل دههٔ هفتاد میلادی به فضا پرتاب شدند، یک لوح آلومینیومی با روکشی از طلا به بدنهٔ این فضاپیماها پیچ شد تا اگر روزی هوش فرازمینیای به این فضاپیماها دسترسی پیدا کرد، با تجزیه و تحلیل نقشهای حکاکیشده روی این لوحها، مثلا بداند که آدمیانی روی سیارهٔ زمین زندگی میکنند که نر و مادهشان همچین شکل و شمایلی دارند یا برای هیدروژن چنین فرمولی ساختهاند، یا جای خورشید را در منظومهٔ خورشیدی، اینطور پیدا کردهاند.
اما برای گروهی از مردم، ایدههای درخشان طراحی و ساخت پایونیرها مهم نبود؛ گروهی از دینداران، فریاد وامصیبتا سر دادند که چه نشستهاید که ناسا با پول مالیات مردم، ناموس بشر را لخت و عور در معرض دید «آدم فضاییها» قرار داد. گروهی از شبهعلم پسندان و توطئهیابان فریاد سر دادند که دولت در پی انجام آمیزش انسان و «بیگانگان فضایی» و ایجاد چیزی شبیه شترگاوپلنگ انسانی-فضاییست.
گروهی که نگران وضعیت زن در فضا بودند، اعتراض کردند که چرا مرد ِ برهنه، دست راستش را بالا آورده اما زن برهنه دستبهران ایستاده است.
گروهی از بیشزرنگان و اشتباهگیران، شاکی شدند که با نشان دادن عکس ل-ختی انسان به «موجودات فضایی»، رمز و راز انسان را به «آدمفضایی»ها نشان میدهیم و از آنها رَکَب خواهیم خورد. از دید این عزیزان ِ اشکالگیر بهدست، اهل فضا، قادر به درآوردن لباس انسان نیستند.
پایونیرها نتیجهٔ شور و شوق و دانش نسل جوانی از دانشمندان، طراحان و مهندسان ناسا بودند که سال ۱۹۷۷ دو شاهکار طراحی و مهندسی ساخت بشر را در برنامهٔ وُیجر به فضا فرستادند.
حالا انسان میتوانست بهجای پیچ کردن یک لوح حکاکیشده، ۱۱۶ تصویر و چند ساعت صدا را روی صفحه گرامافونی با روکش طلا ذخیره کند و مثل بطریای که در آن پیامی برای یابندهٔ احتمالی نوشتهشده، به اقیانوس آسمان بسپارَد.
وُیجر۲ تا این لحظه، بیش از ۴۶ سال است که به مسیرش ادامه میدهد و هنوز از طریق آنتنهایی در استرالیا، با زمین در ارتباط است. ناسا سابقهٔ درخشانی در ساخت فضاپیما و پویشگرهایی دارد که خیلی بیشتر از عمر مفیدشان کار کردهاند؛ مثل مریخنورد آپورچینیتی، که برای یک عملیات سهماهه طراحی شد اما حدود پانزده سال کار کرد.
ماجراهایی که وُیجرها از سر گذراندهاند، برای ساخت چند فیلم و نوشتن چند کتاب کافیست؛
* فویل آلومینیومی معمولی که از یک مغازه خریدهشد و در آخرین لحظهها دور کابلهای حیاتی فضاپیما پیچیده شد و از آسیب پرتوها و میدانهای مغناطیسی شدید، به ابزار دقیق آن، تا امروز جلوگیری کردهاست. اینجا بیشتر بخوانید.
* فرمانهای اشتباهی که به هر دو وُیجر فرستاده شد و تقریبا ارتباط آنها را با زمین قطع کرد اما با فرستادن یا «بمباران کدهای اصلاحی» دوباره آنها را به راه راست هدایت کرد. آخرین مورد همین یک ماه پیش بود، اینجا بخوانید.
* رفع اشکال روغنکاری چرخدندههای تنظیم دوربین وُیجر که باعث شد عکسهای محو از زحل بگیرد. این اشکال با فرستادن کُدهایی از زمین، حل شد. اینجا مفصل توضیح دادهشده.
اما هیچکدام از این شگفتیها، به اندازه کافی برای دلواپسان انسان ِ برهنه، جالب نبود؛ اینبار طراحان ناسا که چشم دلواپسان همیشگی پوشش انسان را دور دیده بودند، پیشنهاد دادند بین ۱۱۶ تا عکسی که از آدمیان گوناگون روی زمین، روی صفحههای طلایی ذخیره میشود، عکسی واقعی از زن و مردی برهنه هم گذاشته شود.
خبر به گوش دردمندان و دلواپسان رسید؛ فریاد واشریعتا سر دادند که چه نشستهاید که ناسا میخواهد برای «آدمفضایی»ها، محتوای «پور-وگرافی» بفرستد.
عکس برهنه حذف شد و طرح زن و مرد برهنهای که بر لوح آلومینیومی پایونیر حکاکی شده بود، با کمی تغییر روی لوحهای طلایی وُیجر ذخیره و به جایی فرستادهشد که به احتمال زیاد، دست انسان به آن نخواهد رسید.
این بار، زن دست راستش را بالا آورده و مرد، دستبه ران است.
آهنگهای جمعهٔ ۲۹۰ام را اینجا یا در ساندکلاد گوشه بشنوید و نیایش این جمعه هم این باشد که اگر عازم فضا هستید، سفرتان از معاشرت با همفضانورد بیشزرنگ، بیشدلواپس و بیشاشکالگیر دور باد:
نظر شما