آهنگهای جمعهٔ ۲۸۴ام؛ دوبیتیهای باباطاهر عریان همدانی که در زمان زنده بودنش، نام و
نانی برای گفتن شعرش طلب نکرد.
این دو بیتیها به او منسوب است و ممکن است کسی که به نام باباطاهر عریان میشناسیم، گویندهٔ این شعرها نباشد. در کتاب باباطاهر شرح احوال و نگاهی به آثار ابومحمّد طاهر جصّاص همدانی، در این باره تحقیق و توضیح داده شده است.
گویندهٔ این دوبیتیها هرکه باشد، راوی درد و اندوه ساکنان سرزمینیست که به قول او «ویرانهایست که گنجش برده باشند».
جمعهٔ ۲۸۴ام را با دوبیتیهای منسوب به باباطاهر بگذران، حدود هزار سال پس از مرگ او که؛
فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم
با هفتهزارسالگان سربهسریم
از دوبیتیهای او:
یکی برزیگرک نالان درین دشت
بخون دیدگان آلاله میکشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا
بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت
—
متاع کفر و دین بیمشتری نیست
—
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
—
چو آن نخلم که بارش خورده باشند
چو آن ویران که گنجش برده باشند
—
خلایق هر یکی صد بار پرسند
تو که جان و دلی یکبار واپرس
—
خدا دونه که در بازار عشقت
بجز جان هیچ کالائی ندیرم
—
بشم از حاجیان حج بپرسم
که این دوری بسه یا دورتر شم
—
به صحرای دل بیحاصل مو
گیاه ناامیدی هم نروید
—
که شعله از تنور سرد نایو
—
چه پرسی که چرا قدت ببوخم
خم قدم از آن پیچ و خم ته
—
آهنگهای جمعه ۲۸۴ام در ساندکلاد گوشه:
گوشهی عزیزم. سخته برام که بگم چقدر خوشحال شدم از دیدن پلیلیست جدیدتون. گریهم گرفت. دوستتون دارم.
ما هم ازینکه دوستانی مثل تو داریم خوشحالیم، و خوشحالتر، اگر پذیرایی سادهٔ جمعههای گوشه، یکی مثل تو را شاد کند.