جامعهٔ نمایشی، خود را بصورت یقینی بزرگ و غیر قابل لمس و بینیاز از پُرسش نشان میدهد. تمام حرف جامعه نمایشی این است: هر چیزی که ظاهری است و بهچشم میآید خوب است و هرآنچه که خوب است، به چشم ظاهر میشود. و رفتاری که این جامعه از اعضای خود میطلبد، پذیرش منفعلانهایست که توانسته با بیجواب گذاشتن ِ شرکت کنندگان و به انحصار درآوردن دنیای ظواهر، برای خود محفوظ نگه دارد.
دورانِ قبلی اسارت انسان با اقتصاد -که اثر مخرب خود را بر تاریخ جامعه انسانی گذاشته است- مشروط کردن انسان به داشتن و تملک بود؛ دوران کنونی که در آن زندگی اجتماعی کاملا توسط انبوه محصولات صنعتی اشغال شده، گذار از مرحله «داشتن» و ورود به مرحله «به نظر آمدن» است. «داشتن» از این به بعد معنی و کارکرد خود را از «به نظر آمدن» خواهد گرفت. در عین حال تمام واقعیت های شخصی از این به بعد توسط قدرت اجتماعی شکل داده خواهند شد و در حقیقت این واقعیات تا آنجا شخصی خواهند بود که اجازه نمایش در صحنه جامعه را دارا باشند.*
آهنگهای جمعهٔ دویستوپنجاهوهفتم در ساندکلاد گوشه:
عکس: جمعه سیاه، سائو پائولو/۲۰۱۷/رویترز
نظر شما