تیتر این هفته شبیه برنامههای آبکی تلویزیونی شد که مثلا دکتر تیمور ِ لنگ نامی، در آن برای بینندگان از راههای جلوگیری و درمانِ لَنگی میگوید و لابهلا، کِرِم ِ معجزهگر تیمور ۲ را هم برای درمان قطعی لنگی، با ارسال یک شماره به یک شماره تلفن، در خانه تحویل لنگانِ منتظر میدهد.
***
در روزهای اشغال ایران، که یکی از تفریحات سالم سربازان متفقین، پرت کردن بیسکوییت برای مردم قحطیزده و تماشای لت و پار شدن آنها در راه رسیدن به تکههای بیسکوییت بود، عنایت خان، نظامی باسابقه، نوازندهٔ سرشناس قرهنی و از اولین آموزشدیدههای فرنگرفته و مسوول راهاندازی رستهٔ موزیک ارتش، به همراه همسر، دو دختر و پسر ارشدش، زندگی آرامی داشت.
روز ِ خانوادهٔ کوچک عنایت خان با نرمش، نماز و صرف صبحانهٔ گروهی آغاز و با راهی شدن «آقا» به محل کار و رسیدگی اطهرهخانم، همسر عنایت خان، به امور خانه و بچهها ادامه پیدا میکرد. هر جمعه عنایت خان پیشرفت بچهها در درس و مدرسه و روند آموزش موسیقی آنها، به خصوص، پیشرفت همایون، تنها پسر خانواده را، شخصاً، همراه با تشویق و تنبیه لازم، پیگیری میکرد.
اطهره خانم، رعنا و رؤیا، جز در هنگام نماز یا شرکت در مراسم عزاداری، چادر و حجاب نداشتند و خانوادهٔ امروزی ِ عنایت خان، از هر جهت مطابق با مُد و تجدد روز و مورد نظر «دستگاه» بود.
آموزش همایون، تنها محدود به یادگیری موسیقی و نوازندگی نبود و مثلا باید به سوال پدر که «فلان آهنگساز، کدام فیلسوف آلمانی را و چرا میپسندید؟» هم پاسخ میداد.
همه چیز در خانهٔ عنایت خان منظم و پاکیزه بود و تنها چیزی که در این نظم و پاکیزگی کمی توی چشم میآمد، حفرهای اندازهٔ یک مشت بود که وسط در ورودی اتاق ِ همایون، جایی تقریبا هم قد و قوارهٔ عنایت خان، جا خوش کرده بود.
طاهره خانم، خواهر اطهره خانم یکبار در یک مهمانی خانوادگی گفته بود، آن حفره، جای مشت ِ عنایت خان است و ظاهرا نتیجهٔ جواب غلط همایون به یکی از سوالهای جمعههای معروف عنایت خان است.
طاهره خانم میگفت آن سوراخ آنجاست تا همایون بداند که با اشتباه بعدی، ممکن است آن مشت به جای در، توی صورتش پایین بیاید.
البته طاهره خانم زن عامی بود که کسی حرفهایش را جدی نمیگرفت.
***
آهنگهای جمعهٔ دویستوچهلم را در ساندکلاد گوشه یا همینجا بشنوید:
عکس: Humanoids Family, 2001 – Ernesto Neto
نظر شما