زندگی ِ فیلمسازی که تمام فیلمهای -بلندش- بین دو درخت و دو کودک قرار میگیرد، آدم را یاد این جمله میاندازد:
دایره، تا به اوّل ِ خود نرسد، تمام نشود. هرچیز که به اوّل ِ خود رسید، به نهایت رسید. نهایت ِ هرچیز، بلوغ است و غایت ِ هرچیز، آزادی است.
انسان کامل، عزیزالدین نسفی
اولین صحنهٔ اولین فیلمش، تصویر پسریست که کنار درخت جوانی ایستاده و به جایی نگاه میکند:
آخرین فیلمش، با تصویر پسری که زیر یک درخت ِ خُشکیده، دراز کشیده، تمام میشود.*
به روایت لاریسا تارکوفسکایا، همسر و همدم روزهای پایانی زندگیاش، آخرین جمله آندری تارکوفسکی، پیش از مرگ، این بوده:
وقت ِ [رفتن به] یک راه تازه است.
این هفته در جمعهٔ ۲۳۸ام که «هرچه به انتها نزدیک میشوم، دایرهوار به سوی ابتدا میروم»** آهنگهایی بشنویم از فیلمهای آندری تارکوفسکی، در ساندکلاد گوشه:
*این ایده را از فیلم مستند یک روز از زندگی آندری آرسنویچ، گرفتم این مستند فعلا اینجاست
**داستان دو شهر، چارلز دیکنز
واقعا خواندن این مطلب همراه با شنیدن Bach(passione) منو در رویا غرق کرد، مرسی از حسن انتخاب!!