مراسم تمام شده بود و زن همهجا را گشته بود. چندتایی یادداشت و لیست خرید و قبضهای کهنه هم چیز خاصی نداشتند. نامهای، نشانهای، دستخطی، وصیتی، شِکوهای، شکایتی یا ابراز علاقهای به کسی یا چیزی پیدا نکرد.
یک روز در خبرها خواند که «بستگان کسی که مُرده، با شرایطی میتوانند به ایمیلش دسترسی پیدا کنند». مدارک لازم را فرستاد و به ایمیل مَرد وارد شد؛ هیچ نشانه یا چیز خاصی اینجا هم نبود، فقط یک ایمیل پیشنویس ذخیرهشده با موضوع «آوازهایی که باید روزی بخوانم» در ایمیل ِ مَرد پیدا کرد که در متنش، لینک ِ چند آهنگ و متن ِ شعرهای آهنگها کپی شده بود.
آهنگهای جمعهٔ دویستوبیستوهشتم در ساندکلاد گوشه:
قلبم فشرده شد