در یکی از سایتهای همهکَسپُرس* یکی پرسیده بود: «چه چیزی شما را محبوب یا متفاوت میکند؟»
دختر پانزده سالهای جواب داده بود من فکر نمیکنم توی کلاسمان چندان محبوب یا متفاوت باشم؛ من سریالها و فیلمهایی را که همه بچهها دنبال میکنند، نمیبینم و نمیتوانم در بحثهای آنها شرکت کنم یا همهٔ تکیهکلامهای آنها را درک کنم. لباسها و سر و وضعم خیلی قدیمی یا کثیف و پاره پوره نیست، اما خیلی هم مطابق مد روز نیست و لوازم آرایشم کم و گاهی تاریخ مصرف گذشته است. اگر پسر باحالی به پستم بخورد، مشکلی ندارم و با او دوست میشوم، اما تمام فکرم مشغول پسرها و این نیست که آنها چه فکری دربارهام میکنند. چندتایی دوست دارم اما با همهٔ بچهها دوست نیستم و تمام وقت مدرسه و بیرون از مدرسه را با دوستانم نمیگذرانم. من گوشهگیر یا خجالتی نیستم، اما معمولا ساکتم و بیشتر اوقات گوش میکنم، نگاه میکنم یا سرم توی کتاب است. پرحرف یا خوش سر و زبان و حاضرجواب هم نیستم و جوکهای زیادی بلد نیستم تا برای بقیه تعریف کنم…
پاسخ این دختر نوجوان ادامه دارد، اما تا همینجا برعکس خیلی از چیزهایی را که او نوشته، در خیلی از رفقایی که دهههای سه، چهار، پنج، شش و هفت زندگیشان را میگذرانند، میبینم و فکر میکنم، آیا ممکن است آدمیزاد تا پایان عمرش، رشد چندانی نکند و درگیر هیجانهای دوران بلوغ و گدای ِ جلب توجه دیگران، باقی بماند؟
در صبح جمعه با گوشه ۲۱۷، از اینکه در زندگی به جایی برسیم که بیاستراحت، مزخرف بگوییم و خودمان نفهمیم که داریم چرت و پرت میگوییم، پناه ببریم به موسیقی.
آهنگهای این جمعه هم کم و بیش مثل جمعههای گذشتهٔ گوشه است و فقط کمی جَزی و دودی است. شما هم تیترها و آدمهایی را که تابلوی تفاوت و خاصبودن را بالای سرشان بردهاند، چندان جدی نگیرید:
—
* همهکَسپُرس: همین سایتهایی که آدمیان سوالهایی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را میپرسند و اهل فن هم جواب میدهند و جوابی که بیشترین «لایک» را بگیرد – مثل پاسخ این دختر – میآید بالای بقیه پاسخها.
عالی بود