آسمان کُت آبی تیرهاش را میپوشد
ماه به آهستگی از خط الراس درختان ردیفشدهٔ کهن میگذرد
تو تماشا میکنی، و سرزمینها از هم فاصله میگیرند
سرزمین ماه در آسمان بالا میآید
و سرزمین خورشید غروب میکند
و تو نمیدانی که به کدامیک تعلق داری
نه کاملاً تاریک همچون خانهای در سکوت
و نه کامل در التزام ابدیت
از آنچه هر شب ستاره میشود و صعود میکند
زندگی با همهٔ عظمت و ترساش
همچنانکه محصور است، بیحصر هم هست
و تو مدام سنگ و ستاره میشوی
با این شعر راینر ماریا ریلکه، که نام مترجمش را نمیدانم، آهنگهای جمعهٔ دویستوچهاردهم را اینجا یا در ساوند کلاد گوشه بشنوید:
نظر شما