تکلیف «شادی» معلوم است، کیست که بخواهد چیزی علیه شادی بگوید؛
شادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش
ای غم بر ما آی که اکسیر غمانیم
البته فیلمساز روسی که در زمان شوروی، خودش را تقریبا به ایتالیا تبعید کرده بوده، گفته:
نمیشود گفت که من شادزیستی و شادمانی زندگی ایتالیایی را پذیرفتهام. شاید علت اصلی، ناشکیبایی و عدم تحمل باشد. درست است مردمان شاد مرا میرنجانند و نمیتوانم مدت طولانی در کنار آنها باشم. مردمان شاد عموما با فقدان فضیلتهای انسانی مواجهاند.
آن آقای شاعر بالایی هم جای دیگری گفته:
ز شادیها چو بیزارم سر غم از کجا دارم
به غیر یار دلدارم خوش و خرم نمیدارم
نمرا گفت یک مقدمه شاد برای این هفته بنویس، باید به سبک فروشندگان شرکتهای بزرگ که به همه لبخند میزنند و اگر شاد نباشند، ممکن است کارشان را از دست بدهند، رفتار میکردم. فروشندهای که میخواهد در بازار پررقابت امروز بماند، باید لبخند بزند.
بشنوید آهنگ های صبح جمعه با گوشه صدوهشتادویکم را و بخندید و لبخند بزنید تا دنیا به شما بخندد:
در یوتیوب:
نقاشی: زن خندان، لوسین فروید
شعرها: مولوی
نقل قول: آندری تارکوفسکی
مردمان شاد عموما با فقدان فضیلتهای انسانی مواجهاند و خردمندی ندیدم شادمانه؟؟؟ به نظر من که اشتباست و اینا برای فزونیه خفنی اینا رو میگفتن
نقاشی دهانم را ببست خیلی قشنگه.آهنگها هم نمیتونم گوش بدم کاش از جای غیر فیلتری میشنیدیم:)) اما خب مرسی ♥
لیست خوبی بود به خصوص اون دوتا ترک آخر. و اینکه خیلی ممنون که نمرا رو در حد جف بیزوس توصیف کردی. طرف دومین مدیر پولدار صنعت تکنولوژیه (بین بیل گیتس و زاکربرگ). و در عین حال یکی از داغونترینشون.
اینکه باید بخندیم من رو یاد تئاتر ایران میندازی که بعد از یه عمر، هنوز هم تمام کارهامون رو با طنزهای بندتنبانی مزین میکنیم. و حتی وقتی داریم فیلم میگیریم که آرشیو کنیم خیلی خوشحال میشیم اگه از وسط جمع یه عده کثیری به همین تیکه های بیمزه (که دیگه آقای دهنمکی با قاطعیت ثابت کرد که ساختنشان هیچ هنری نمیخواهد) بلند بلند بخندد تا جذاب بودن تئاتر به خوبی حس شود.