صد هفته است که چراغ صبح جمعه با گوشه روشن مانده. جمعه صدم را با صداهایی بگذرانیم که قرار بوده خاموش باشند، اما حتی اگر شده بینام و ناپیدا یا زیر صدای دیگران، خواندهاند و چراغی را روشن نگه داشتهاند.
نازنین آقاخانی
نازنین آقاخانی (عکس یک) رهبر ارکستر است. بزرگ شده اتریش و به دنیا آمده در وین، شهری که بعضی آن را پایتخت موسیقی کلاسیک جهان مینامند. نازنین آقاخانی در سال ۱۳۸۹ به ایران آمد. هفتهها با گروه تمرین کرد و روی صحنه رفت تا رهبری ارکستر سمفونیک تهران را در دست بگیرد. با اینکه به او اجازه اجرای عمومی داده نشد، اما گفته شبی که در تالار وحدت اجرا (خصوصی) داشته، یکی از شبهای زیبای زندگیاش بوده. یک شب تاریخی برای زنی که هشت ماهه باردار است و اولین رهبر زن رسمی ارکستر سمفونیک ایران است و حالا بعد از مدتها به کشورش برگشته تا برای مردم خودش اجرا کند. هر چند که لهجهاش از دید نوازندهها «خارجی» بود و کمی طول کشید تا گروه با او صمیمی شود. او با وجود فشار برخی تندروها که مخالف اجرایش هستند، مدتها با این گروه موسیقی جوان کار کرده و حالا که میخواهد آنها را رهبری کند، اجازه ندارد به عنوان زن، به کارش در ایران ادامه دهد. پس به اروپا برگشت و بعد از دو هفته که فرزندش به دنیا آمد، مدیر آکادمی ارکستر سمفونیک مونیخ شد.
نازنین آقاخانی با چند جایزه جهانی و رهبری دهها کنسرت در اتریش و آلمان، گفته هنوز منتظر است برایش پیامی بفرستند تا به ایران برگردد و باز هم این لحظهها را تجربه کند.
فرشته اتحاد
فرشته اتحاد، خواننده جوان، از ۹ سالگی پیانو مینوازد. زیر نظر چند استاد موسیقی، آواز را یاد گرفته. او متد پیشرفته موسیقی ایرانی را با محمدرضا لطفی آموزش دیده. فرشته اتحاد، در دانشگاه، ریاضی خوانده اما سهتار و آواز، بخش بیشتری از زندگیاش را پر کرده.
ترانه قدیمی نانی جان، یک تصنیف ارمنی است که فرشته اتحاد هم آن را بازخوانی کرده. آهنگی که داستان سوزناک خداحافظی دختر با مادرش در مراسم عروسی است و معمولا اشک عروس را در میآورد و آرایشش را خراب میکند. ارمنیها میگویند این آهنگ آنقدر حزنانگیز بوده که وسط جشن و شادی، همه گریه میکردند. شاید برای همین است که دیگر در مراسم خوانده نمیشود.
صدای فرشته اتحاد را در تصنیف ارمنی- فارسی «نانی جان» در ساوند کلود بشنوید.
این ویدیو در یوتیوب تصویر ندارد و فقط آواز «نانی جان» با صدای فرشته اتحاد است:
بهرخ شورورزی
بهرخ شورورزی (قبلا دربارهاش اینجا گفتهایم) جوان خوشصدایی که مثل بسیاری از خوانندگان زن دیگر در این سالها، با همخوانی آواز و زیر صدای مردان گروه، آواز را تجربه کرده. او در فیلم «چ» موفق شد واضح و روشن و بیدرنگ، آواز بخواند. بهرخ در این فیلم برای اولین بار تکخوانی کرده و کُردی میخواند:
در خیالم دنیایی را میخواهم که در آن ماهیها
بدون آب، بدون هوا با آرزوهایشان آزاد زندگی میکنند
افسانه رثایی
افسانه رثایی، آموزشدیده و کهنهکار موسیقی سنتی است. او در خانوادهای تمام و کمال اهل موسیقی به دنیا آمده. افسانه، ردیفهای آوازی را در مدت زمانی حدود ۱۰ سال آموزش دیده. میگوید با اینکه نتوانسته به محض یادگیری در ایران اجرا کند و اولین آوازهایش را در فرانسه خوانده، با وجود محدودیتها و کمبودهای آموزش آواز در ایران، اما آواز را نزدیکترین ساز به وجودش میداند.
افسانه رثایی، دختر داریوش صفوت، نوازنده سهتار و سنتور و از استادان موسیقی سنتی ایرانی است. از او آواز «به کجاها برد این امید ما را» را بشنوید:
افسانه رثایی یکی از اعضای گروه همآوایان است که حسین علیزاده از سال ۱۳۶۸ خورشیدی راه انداخت. علیزاده بارها گفته است فضای آواز در ایران آنقدر مردانه شده که جنس موسیقی را تغییر داده. علیزاده از انگشتشمار مردان آهنگسازی است که تلاش کرده صدای زنان را دوباره به موسیقی ایرانی برگرداند و برای همین در این گروه موسیقی، زنان را کنار مردان مینشاند و سعی میکند کمتر صدای زنان پوشانده شود و بیشتر همخوان باشند.
پروین نمازی
پروین نمازی خوانندهای که وارد دهه ششم زندگیاش شده، از کودکی در تلویزیون آواز میخوانده. او در ۱۸ سالگی به آلمان رفت تا درس بخواند و در آن سالها زیر نظر حسین علیزاده، ردیفهای آوازی را یاد گرفت.
صدای او را در فیلم نیوه مانگ بشنوید که تقریبا بینام و نشان خواند:
پروین نمازی هم یکی از اعضای گروه همآوایان بوده و در دهها کنسرت در اروپا شرکت داشته. او بیشتر به کُردی میخواند. آنقدر فرهنگ کردی را دوست دارد که سالها در موردش پژوهش کرده و شاگرد برخی از خوانندگان مطرح کرد هم بوده.
سارا حمیدی
سارا حمیدی جوانی است که میگوید تا ۱۹ سالگی نمیدانسته صدایش برای آوازخواندن ساخته شده. میگوید محمدرضا شجریان صدایش را تایید کرده و او از آن زمان فقط به خواندن فکر میکند. اما هر .چه بیشتر تلاش کرده، کمتر موفق شده در ایران، مجوزی بگیرد و آواز بخواند. او به پاریس رفته اما همچنان در رفتوآمد به ایران است و در آرزوی آواز خواندن در ایران:
صبا کامکار
صبا کامکار (فرزندهوشنگ کامکار) در آلمان درس میخواند. او میگوید چندان اهل موسیقی سنتی نیست و از خردسالی در موسیقی کلاسیک آموزش دیده و میگوید ردیفهای آوازی سنتی برایش مشکل است.
«خانهام ابری است» صبا همراه با مریم ابراهیمپور:
خانواده کامکارها یکی از فعالترینها در زمینه موسیقی خانوادگی هستند. فرزندانشان تقریبا بدون استثنا یا نوازنده میشوند یا خواننده. دختران این خانواده شاید از خوشبختترین زنانی باشند که آرزوی رشد در موسیقی دارند. دختران و همسران کامکارها صدای زیبایی دارند که همیشه به اجبار زیر آواز مردانشان گم میشود.
همه آهنگهای این هفته را یکجا در ساوند کلاود گوشه بشنوید:
سلام عالی بود
ازون جمعه های کم نظیر :)