مدتی در افرنگ، کار میکردم. هفتاد و دو ملت به محل کارم میآمدند و میرفتند، چه داستانها دارم ازشان. اگر قلم شیوایی داشتم، در اینستاگرام ِ گوشه همه را مینوشتم. عکسهایی از اینجا و آنجا به در و دیوار زده بودم و کتابهایی هم در قفسه گذاشته بودم. در میان
عکسها، عکسی از یک خانواده عرب ایرانی در خوزستان، زنهایی را نشان میداد که زندگیشان را توی بقچههایی روی سرشان گذاشته بودند و با بچهها از حملهٔ ارتش صدام فرار میکردند؛ در واقع بیشتر دنیا که آن روزها دوست، حامی و همراه صدام بودند. عکس کنجکاوکنندهای که صحبت را میکشاند به آنجا که چرا دلمان نمیخواهد دیگر همچین صحنههایی را در مملکتمان ببینیم و مجبوریم قوی باشیم.
چند کتاب کم ورق و ارزان هم گذاشته بودم توی قفسه، طوری که جلدشان دیده شود و شاید کسی وسوسه شود، ورقشان بزند. یکی ترجمه انگلیسی صد رباعی خیام بود، یکی بهنام باغ بهشت، حافظ و یکی که از بقیه چاقتر بود، مولوی.
چند کتاب هم اینجا اضافه میکنم که آن موقع قیمتشان به دخل و خرج من نمیخورد؛ درآمد من بدک نبود ولی مشغول مالاندوزی بودم برای انجام کارهای بزرگتر. این کتابها به نظرم مفید، مختصر و ارزانند و قیمتشان از یک بسته سبزی خشک قرمه سبزی یا نبات زعفرانی و آلوی مشهدی و زیره کرمانی و گز اصفهانی و … ارزانتر و دم دستتر است؛ ایرانی، در قطب شمال یا سفر بیبازگشت به مریخ هم بالاخره یک جوری و از یک فروشگاه ایرانی که پول هم به ایران حواله میکند، اینها را پیدا میکند و همیشه با خودش دارد.
بعضیشان دو-سه دلار بیشتر نیستند و شاید خریدشان + پول پُست، کمتر از شش-هفت دلار آب بخورد. نسخهٔ دست دوم کتابهای مولوی را هم (اگر مثل بعضی دوستان ما، کتاب دستدوم خریدن را ننگ نمیدانید) در آمازون میتوان با هفت-هشت دلار خرید.
خلاصه که اگر دوست، همسایه یا همراهی دارید که زبان پدر و مادریاش فارسی نیست و دلتان میخواهد آتش -انگلیسی- در جان سوختهاش بزنید، شاید این کتابها به کارتان بیاید.
منطقالطیر عطّار
منطق الطیر عطار نیشابوری را در غرب به نام The Conference of the Birds میشناسند. پیتر سیس، تصویرگر کتابهای کودکان، نسخهٔ زیبایی از داستان جستوجوی سیمرغ و سفر دستهای از پرندگان را به کوه قاف، تصویرسازی کرده که بسیار زیبا و دوست داشتنی است و راستش من موقع خریدن کتاب، از بس که این کتاب، زیبا و خواستنیست، به شکل حریصانهای، دو نسخهٔ آن را خریدم. پیتر سیس، تصویرگر سرشناس اهل کشور چک یا به نام جدیدش، چکیا است که سالها در نیویورک زندگی میکند. ظاهرا میلوش فورمن، فیلمساز چکی-آمریکایی، داستان «منطقالطیر» را برای تصویرسازی به پیتر سیس پیشنهاد داده و خلاصه که اگر دنبال کتاب خوش آب و رنگی میگردید که با تصویرسازی خلاقانه، داستان هدهد و پرندگان و سفر به کوه قاف را به دوستان غیرفارسیزبان، معرفی کند، هدیهای بهتر از این کتاب پیدا نمیکنید. عکس یک و آخر هم تصویری از همین کتاب است.
در ضمن ابن سینا هم هنگامی که در قلعهٔ «فردجان» در سال ۴۱۲ زندانی میشود، رسالهای به نام «الطیر» به عربی نوشته که در آن، روان آدمیان به مرغانی تشبیه شده است که در آغاز آزاد بودهاند و پس از افتادن به دام شکارچیان، آزادی نخست خود را فراموش میکنند، بعد با دیدن مرغانی آزاد، دوباره به یاد آزادیشان میافتند و با کمک آنها، آزادی را باز به دست میآورند و به شهر مرغان آزاد که در پشت «هشتکوه» است میروند. بعد از ابن سینا، محمد غزالی داستان مرغانی را که به جستوجوی عنقا میروند، به عربی نوشته و برادرش احمد، آن را به فارسی ترجمه کرده است. این فیلم سینمایی آلمانی، با الهام از زندگی ابن سینا ساخته شده است.
لیلی و مجنون نظامی
کتاب لیلی و مجنون: داستان عاشقانهٔ کهن ادبیات فارسی، با متن ترانه معروف لیلی، از ساختههای اریک کلپتن شروع میشود
داستان عاشقانه لیلی و مجنون، اثر نظامی گنجوی، الهامبخش اریک کلپتن برای ساخت آهنگ لیلی، در سال ۱۹۷۰ بوده:
نظامی گنجوی هم این شاهکار را به سفارش شِروانشاه و با الهام از داستان قدیمی و کوتاه عربی، به نظم درآورده. شروانشاه، دستخطی برای نظامی میفرستد و میگوید تو که جادوگر شیوای جهانی، از این افسانهٔ عربی، چیزی خاص دربیاور. نظامی هم شاهکار لیلی و مجنون را مینویسد. نظامی در بخش چهارم کتاب «سبب نظم کتاب» را آورده و از قول شاه آورده:
کای محرم حلقه غلامی
جادو سخن ِ جهان، نظامی
از چاشنی دم سَحَر خیز
سِحری دگر از سخن برانگیز
نظامی در لیلی و مجنون، فقط راوی یک داستان عاشقانه رُمانتیک نیست؛ نظامی در این منظومه، تصویری استادانه و روانشناسانه از پیچیدگی شور و احساسات انسانی، هنگام رویارویی با عشق را تصویر کرده؛ عشقی که قاعده و قانون نمیشناسد.
ابوسعید ابوالخیر
کتاب هیچکسِ بنِ هیچکس Nobody Son of Nobody ترجمهٔ گزیدهای از شعرهای منسوب به ابوسعید ابوالخیر است. نام کتاب هم از این حکایت ِ اسرارالتوحید درباره بوسعید، گرفته شده؛
روزی بوسعید در نیشابور به مجلس ترحیمی رفت، مُعرفان پیش او آمدند و خواستند که چنانکه رسم ایشان بود – و در روزگار ما هم ادامه دارد- او را معرفی کنند و القاب برشمرند. چون شیخ را بدیدند، فروماندند و ندانستند که چه گویند. از مریدان شیخ پرسیدند که «شیخ را چه لقب گوییم؟» شیخ آن فروماندگی دریشان بدید. گفت: در روید و آواز دهید که «هیچکسِ بنِ هیچکس را راه دهید.»
معرفان به حکم اشارت شیخ آواز دادند که هیچکس بن هیچکس را راه دهید، همه بزرگان سر برآوردند. شیخ را دیدند که میآمد. همه را وقت خوش گشت و بگریستند.
ابوالحسن خرقانی
جان و لقمهای نان The Soul and a Loaf of Bread ترجمهٔ انگلیسی صد حکایت کوتاه از گفتهها و روایتهایی دربارهٔ ابوالحسن خرقانی است. نام این کتاب هم از نوشتهٔ معروفیست که می گویند بر سردرِ خانقاهش نوشته بود.
هرکه در این سرا درآید نانش دهید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آنکس که بدرگاه خدا به جانی ارزد البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد.
ترجمهٔ انگلیسی این متن، از کتاب:Whoever knocks on this door, feed him and ask not of his faith, for if he deserved a soul from his Creator, he certainly deserves a loaf of bread from Abol-Hassan
رباعیات عمر خیام
صدویک رباعی خیام به ترجمه ادوارد فیتزجرالد در این نسخه کاهی و ارزان پنجاه صفحهای به بهای دو و نیم دلار -ارزانتر از یک شیشه خیارشور یکویک» وطنی در غربت- منتشر شده است».
زیر آخرین رباعی کتاب، نوشته شده:
TAMÁM
کلا هم ما نفهمیدیم که چرا طرح جلد بیشتر کتابهای رباعیات خیام، اینقدر داغان است و اغلب یک زن پیچواپیچی در حال ریختن «ساندیس» در جام یکی دو تا آدم پیچواپیچتر و پاتیلتر از خودش است.
«پرفروشترین شاعر آمریکا»
در ایالات متحده، مولوی یا به قول خودشان «رومی» را پرفروشترین شاعر میدانند. کلمن بارکس در دهه هفتاد میلادی به پیشنهاد رابرت بلای، تعدادی از شعرهای مولوی را به انگلیسی ترجمه میکند، بیآنکه حتی فکرش را بکند که تا سال ۲۰۰۲ میلادی بیش از نیم میلیون جلد از این کتاب فروخته میشود. بارکس در مقدمهای که بر کتاب دیگرش رومی، کتاب عشق، نوشته گفته است چاپ این کتاب در آن سالها مثل این بود که بخواهی بلیت پیکنیک در زمین مینگذاریشده را به مردم بفروشی.
باغ بهشت حافظ
غزلهای حافظ را خیلیها ترجمه کردند، اما این نسخه را که از عجایب روزگار هم است، گرترود بل ترجمه کرده که قبلا دربارهاش نوشتیم؛ زنی که فتنهای به نام عراق را ساخت که در روزگار ما هم سروسامان نگرفته است. گرترود بل فارسی میدانست و بعضی، ترجمه
انگلیسی او را از غزلهای حافظ، بهترین میدانند. این ترجمه با مقدمه و یادداشتها و توضیحهای خیلی خوب گرترود بل، که فهم شعر را برای ناآشنایان به فارسی – و ریزهکاریهایی مثل باور ایرانیان بر دور کردن چشم زخم با دود اسفند- آسانتر میکند. این کتاب صد صفحهای را که روی کاغذ کاهی چاپ شده، میتوانید به سه دلار بخرید. پشت کتاب هم نقل قولی از گوته نوشته شده است:
حافظ نظیر ندارد.
نظر شما