ما در ساعتهای مختلف روز آدمهای مختلفی هستیم، اما سحرخیزها برتر از شبزندهدارها نیستند. ایده فضیلت داشتن سحرخیزی، دستکم به اندیشههای اقتصادی ارسطو برمیگردد که نوشته «برخاستن پیش از دمیدن آفتاب… ستایشآمیز و عادتی سالم است.» بنجامین فرانکلین، همین نگاه را در .عبارت معروفش به شکل گیراتری گفته:
«زود خوابیدن و سحرخیزی، انسان را تندرست، دارا و خردمند میکند»
در سالهای اخیر، برای شروع کار در ساعتهای ابتدایی روز، بر آدمها فشار بیشتری وارد میشود؛ زمان برگزاری کنفرانسها، قرارها و جلسههای صبحانهای و حجم زیادی از توصیهها به موکولکردن توییتر و فیسبوکبازی به بعد از ظهر و اختصاصدادن صبحها به انجام «کارهای واقعی» از نشانههای این فشارهاست.
البته که این ایده تا حدی درست است؛ در پژوهشی که در «مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی» در سال ۹۸ میلادی منتشر شده، ادعا شده، انسانها هر چه از روز میگذرد، منفعلتر میشوند. در این تئوری، توصیه شده، مهمترین کارهایمان را اول، انجام دهیم.
مریم کوچکی و آیزاک اسمیت، در مجله «علوم روانشناختی» این نظریه را پیشتر بردند. آنها با ارائه آنچه «اثر اخلاقی صبحگاهی» نامیدند، معتقدند مردم در ساعتهای اولیه روز «بهتر» رفتار میکنند. تحقیق آنها توجه سونیتا ساه، دانشمند رفتارشناس «شبزندهدار» را جلب کرد که پنج سال روی چگونگی تاثیر موقعیتهای مختلف بر رفتار اخلاقی، پژوهش کرده بود. او میگوید «همیشه شبیه این جملههای فراگیر و جهانی را میشنوید: سحرخیز باش تا کامروا شوی.»
یک پزشک همکار سونیتا این ایده را مطرح کرد که چیزی مانند ساعت روز که اثر اساسی روی سلامت انسان دارد، میتواند بُعد اخلاقی هم داشته باشد. اما او شک داشت که این اثر، واقعا چقدر قوی است؟ آیا آدمهای «دیر بیدارشو» مثل خودش، مثال نقضی برای این قاعدهاند. آنها سراغ زیستشناسی رفتند.
الگوهای خواب ما با آهنگ شبانهروزی هدایت میشوند. بدن ما در یک روز معمولی به تغییرات نور و تاریکی، واکنش نشان میدهد. این تغییرها برای هر فردی متفاوت است. به همین دلیل است که میزان کم و زیادشدن انرژی هر کدام از ما با دیگری متفاوت است. شیوه این تغییر انرژی مثل اثر انگشت یگانه است. این ساعت درونی، آنچه را که «کرونوتایپ» (ساعت بیولوژیک) ما نامیده میشود، تعیین میکند؛ «سحرخیزیم، شبزندهداریم یا چیزی بین این دو.»
کرونوتایپها (ساعتهای بیولوژیک) نسبتا ثابت هستند. هر چند که گفته شده با سن آدمها تغییر میکنند؛ کودکان و سالمندان، معمولا صبحها و بزرگسالان و نوجوانان، بعد از ظهرها را ترجیح میدهند. پیداکردن اینکه ما در کدام دسته قرار میگیریم ساده است: چند هفته، زمانی که احساس خستگی میکنید به رختخواب بروید و بدون استفاده از زنگ ساعت، بیدار شوید. یک راه سریعتر، پُرکردن پرسشنامه هورن_اوستبرگ است. این پرسشنامه یک امتحان سخت است همراه با دو بار در هفته تمرین با یک نفر دیگر.
البته که «کرونوتایپ» به تنهایی بیداری را کنترل نمیکند. چیزی دیگری هم به نام «همایستایی خواب عمیق» شناخته شده. هر چه بیشتر بیدار بمانیم، ریتم شبانهروزی ما بیشتر به هم میخورَد و خستگی، بیشتر و عمیقتر بر ما فشار میآورد.
[alert type=secondary close=no]
در سحرخیزها، خواب عمیق و ساعت بیولوژیک، تمایل به تنظیم و تعادل دارند. ساعت درونی این افراد، به خوبی با میزان و سطح انرژی آنها هماهنگ شده. برای شبزندهدارها، اوضاع پیچیدهتر است. وقتی خورشید طلوع میکند، نور ساعت شبانهروزی آنها را تنظیم مجدد (reset) میکند و به آنها میگوید بیدار شو! اما به دلیل نوع کرونوتایپشان، شبزندهدارها انرژی زیادی برای بیدارشدن ندارند و میخواهند دوباره بخوابند. در شب، این رویه برعکس است. یک سیستم به آنها میگوید: بخواب! و دیگری میگوید: بیدار بمان! حدود ۴۰ درصد انسانها از این دستهاند.
[/alert]
سونیتا، پژوهش را با در نظر گرفتن اینکه افراد مختلف در ساعتهای مختلف، متفاوتند آغاز کرد. در رشته پژوهشهایی او و دو همکارش، این را آزمایش کردند که آیا ساعت روز تاثیری بر تمایل یک شخص به تقلب در بازی دارد؟
آنها آزمایشدهندهها را بر اساس کرونوتایپ (ساعت بیولوژیک) انتخاب کردند و بر آنهایی تمرکز کردند که بر اساس پرسشنامه هورن استبرگ، آدم صبح بودند یا شب.
در یک پژوهش، شرکتکنندگان، یادداشت میکردند که چه تعداد معما را درست حل کردند.
در تحقیق دیگری آنها یادداشت میکردند چگونه، در یک موقعیت مرگ و زندگی عمل کردهاند.
در هر دو مورد، آنها امکان تقلب و اجازه امتیاز دادن به خودشان را داشتند و یک انگیزه پولی هم در کار بود.
بعضی از آنها که در میان سحرخیزها بودند، هنگام صبح، کمتر تقلب کردند. برعکساش هم درست از آب در آمد؛ شبزندهدارها، هنگام عصر، کمتر تقلب کردند.
[alert type=secondary close=no]
پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که ساعت روز و سحرخیزی یا شبزندهداری و دیربیداری، اثری روی صداقت ندارد و این همزمانی ساعت درونی افراد و ساعت کار آنهاست که روی صداقت، تقلب یا از زیر کار در رفتن آنها اثر میگذارد. یعنی اگر آدم شبزندهدار را در شیفت صبح به کار بگیریم، امکان بروز اختلالهایی مانند پیچاندن کار، ناکارآمدی، افت کیفیت کار و چالشهای مختلف، بالاست.
[/alert]
همزمانی بین شخص و محیط به معنای این است که اگر شخصی سحرخیز است، کارش را صبح زود شروع کند و اگر شبزندهدار است، کارش را در عصر یا شب شروع کند. معلمی که احتمالا نمیخواهد دانشجویانش تقلب کنند، امتحان را ساعت ۸ صبح برگزار نمیکند.
این پژوهشگران معتقدند، نتایج تحقیقشان باید کلیشههای قدیمی و جاافتادهای را مانند اینکه «سحرخیزها انسانهای صادقتری هستند» تغییر دهد. آنها معتقدند موضوع مهم، هماهنگی است؛ سحرخیزان از نظر اخلاقی برتر نیستند؛ اگر اینطور به نظر میرسد، به خاطر این است که آنها خوششانسترند: بیشترین بخشهای جامعه مدرن بر اساس مشخصات آنها بنا شده است. از ما انتظار میرود که کارمان را در ساعتهای آغاز روز و صبح زود، به خوبی انجام دهیم. ما نمیتوانیم بر اساس زمانی که بدنمان میگوید، بیدار شویم و زمانی که احساس میکنیم در بالاترین سطح انرژی هستیم کار را شروع کنیم.
این تحقیق، اولین بخش از آزمایش گستردهتر سونیتا ساه و همکارانش، است. آنها در حال مطالعه روی افرادی هستند که در شغلهایی مثل پزشکی یا مشاوره مالی فعالیت میکنند و در کارشان مسئولیت اخلاقی مشخصی دارند. مثلا، آیا پزشکها وقتی همزمان با ساعت بیولوژیکی (کرونوتایپ) کار میکنند، تصمیمهای روشنتری میگیرند؟ این پژوهشگران معتقدند ما نه تنها باید درباره تصمیمهای اخلاقی فکر کنیم که باید به کیفیت کار هم توجه کنیم. به گفته آنها، بسیار موثرتر و بهتر است که آدمها را در شیفتهای کاری بر اساس ساعتهای بیولوژیکی (کرونوتایپ) به کار بگیریم تا اینکه آنها را مجبور به کار در شیفتهایی زمانبندیشده مکانیکی کنیم.
[alert type=secondary close=no]
اگر غیرممکن نباشد، بسیار مشکل است، بتوانیم خودمان را آموزش دهیم تا عملکرد بهتری در ساعتهایی داشته باشیم که با ساعت داخلی ما نمیخواند. محققان میگویند شواهد بسیار کمی وجود دارد که نشان دهد، میتوانیم کسی را که سحرخیز نیست، وادار به کار در صبح زود کنیم و انتظار عملکرد با کیفیتی از او داشته باشیم.
بنابراین «دیر بیدارشوها» یا شبزندهدارها، نه بیاخلاقند و نه ولنگار اما تا زمانی که دنیا بر اساس ساعت درونی آنها نمیچرخد و بخت کار کردن در جایی با زمانبندی منعطف نداشته باشند تا آنها را در شیفت عصر یا شب قرار دهد، جهان به کام سحرخیزان خواهد بود.
[/alert]
خواندیم لذتش رو بردیم پس من جزو 40 % هستم
خواب نوشین بامداد رحیل باز دارد پیاده را ز سبیل
“سعدی”