این هفته در سینما گوشه دهم، از فیلمساز کانادایی، دُنی ویلنو چند فیلم ببینیم که شاید بعضیشان، کمتر دیده شده باشند. ویلنو، کارگردان و نویسنده کمکاری است که در استان کبک در کانادا به دنیا آمده. زبانش فرانسوی است و بیشتر فیلمهایش به این زبان ساخته شده. دنی ویلنو که در کشور خودش مشهورتر است، بیشتر، فیلمهای کوتاه ساخته و در همه کارهایش در تشریح خشونت، ماهر است؛ ویژگیاش این است که آگاهانه این کار را میکند و تصویرهای واقعگرایانه و گرافیکیاش از خشونت، بیننده را چندان درگیر خونریزی ظاهری ِ مطلق نمیکند. برای او مفهوم خشونت مهمتر از نمایش آن است، در فیلم پُلیتکنیک که پر از خونریزی است، برای دوری از نمایش مستقیم خون، ترجیح داد فیلم را سیاهوسفید بسازد. دنی ویلنو در همه فیلمهایش از چرخه خشونت میگوید که تولید و بازتولید میشود. ویلنو معتقد است در تضاد و تناقض، میتوان حقیقت را پیدا کرد. خشونت هم بخشی از این حقیقت است که در بسیاری از آدمها نهفته است.
دشمن
آشفتگی، نظمی که هنوز رمزگشایی نشده
یک معلم تاریخ (با بازی جیک جیلنهال) که زندگی یکنواخت و خستهکنندهای دارد، به پیشنهاد همکارش فیلمی میبیند که یکی از بازیگران فرعی آن به شدت شبیه خودش است. او بازیگر را پیدا میکند و رو در رو شدنش با کسی که ظاهر، صدا و چهرهاش عین خودش است و زندگی متفاوت و تمیز و همسری باردار دارد، او را به شدت نگران میکند.
– دنی ویلنو جایی گفته بعد از چند فیلم، دوست داشته سراغ موضوعی خودمانی و شخصیتر برود. او فیلم «دشمن» را شخصیترین فیلمش میداند. او میگوید یکی از بزرگترین ترسها و نگرانی عمیق درونیاش، قرار گرفتن در وضعیتی است که قادر به مهار و کنترل چیزی، کسی یا شرایطی نباشد. همان چیزی که بازیگرش در این فیلم با آن دستوپنجه نرم میکند.
– فیلم، برداشت آزادی است از کتاب «دابل» (به فارسی، مرد تکثیرشده) نوشته ساراماگو، نویسنده پرتغالی.
– گروه فیلمسازی یک کاغذ محرمانه امضا کردند که در هیچ شرایطی درباره مفهوم «عنکبوت» در این فیلم، با رسانهها صحبتی نکنند. مجسمه «مامان»، ساخته لوئیز بورژوا، مجسمهساز و نقاشی فرانسوی، که عنکبوتی بیرحم و باشکوه اما باهوش و قوی توصیف شده، الهامبخش او در ساخت فیلم بوده.
دشمن، ۹۰ دقیقه، کانادا و اسپانیا،۲۰۱۳
گرداب
آنکه میکشد، کشته میشود
دختر ۲۵ سالهای که ظاهرا باید خوشبخت باشد، چون فرزند خانواده مشهور و ثروتمندی است و صاحب یک بوتیک معروف لباس در کبکِ کاناداست، زندگی درهم برهم و نامنظمی دارد؛ تازه سقط جنین کرده. با برادرش که شریک کاریاش هم هست، مشکل دارد. از خانواده فراری است و رابطه پایداری با کسی ندارد و وضعیت روحی و جسمیاش هر روز بد و بدتر میشود. او معمولا سر کار حاضر نمیشود و یک شب که مست و پاتیل رانندگی میکند، با یک ماهیگیر مسن نروژی تصادف میکند … داستان فرار او از این تصادف و آشناییاش با پسر ِ مرد ماهیگیر نروژی از زبان یک ماهی در حال مرگ گفته میشود.
– گوینده تمام این فیلم ماهی است که کشته میشود.
– این فیلم در فهرست کتاب «صد فیلم دیدهنشده تاریخ سینما»ست که ارزشمند و دیدنی است.
گرداب، ۸۷ دقیقه، کانادا، ۲۰۰۰
زندانیها
حقیقت پنهان، جستوجوی بیثمر
دختران خردسال دو همسایه در روز عید شکرگزاری آمریکا، گم میشوند. خانوادهها معتقدند همه چیز مربوط است به ماشین کاروان (آر وی) پارک شده مقابل خانه. اما راننده، جوانی است با ضریب هوشی پایین که هیچ مدرکی برای دزدیدن دختربچهها در آر وی او پیدا نمیشود. اینجاست که پدرها دست به کار میشوند تا دخترانشان را زودتر از پلیس و کارآگاه پیدا کنند. کاری که به خشونت بیشتر و نابودی روحی خانوادهها میانجامد.
– این فیلم با ایده کار کردن دوباره با جیک جیلنهال، شروع شد. بعد از فیلم دشمن، ویلنو از کار کردن با جیک لذت برده و رابطه شکل گرفته بین کارگردان و بازیگر، آنقدر صمیمانه و مهربانانه بوده که از جیلنهال میخواهد او نقش کاراگاه خسته و تیزهوش فیلمش را بازی کند چون به شخصیتش میآید. دُنی گفته کیفیت کار جیک طوری است که فکر میکند، فقط زمانی کارگردان بهتری است که با جیک کار میکند، چون او موانع را از بین میبرد و با همه کلهشقیاش کار با او راحت است.
– در نخستین نمایش فیلم «زندانیها» در صحنهای ناگهان دو هزار تماشاگر با هم در یک لحظه جیغ کشیدهاند. در این لحظه دنی ویلنو به همسرش گفته من عاشق سینمام. سینما آخرین جایی است که میتوانیم با هم همدلی کنیم.
http://youtu.be/sT_4mJZyeC4
زندانیها، ۱۵۳ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳
پلیتکنیک
به دخترم یاد میدهم، دنیا مال اوست
(بر اساس کشتار پلیتکنیک در مونترال در سال ۱۹۸۹)
یک جوان ۲۵ ساله تنها و منزوی، با اسلحه قانونی وارد دانشگاه مهندسی پلیتکنیک مونترال میشود و به ۲۸ نفر شلیک میکند. قربانیهای او زنان هستند. او خودش را «مبارز علیه فمینیسم» میخواند که از زنانی که میخواهند مهندس شوند، بیزار است. او ۱۴ زن و دختر جوان دانشجو را در ۲۰ دقیقه میکشد و بعد خودکشی میکند. نامهای که از او به جا مانده، از انگیزههای سیاسی و ضدفمینیستی او گفته و اینکه زنان زندگیاش را نابود کردهاند.
– فیلم برای نشان ندادن خون، سیاهوسفید فیلمبرداری شده. نام جوان تیرانداز، اصلا در فیلم گفته نمیشود و اشارهای به خانواده و تبار او نمیشود. دنی ویلنو، فیلم را ابتدا برای بازماندگان قربانیان پلیتکنیک نمایش داده و فیلم با رضایت آنها، اکران شده. دنی ویلنو در فیلم نیمهمستند و داستانیاش، نه از تیرانداز زنستیز تاریخچهای میدهد و نه درباره قربانیان چیز زیادی میگوید.
پلیتکنیک، ۷۷ دقیقه، کانادا، ۲۰۰۹
سوختگان
قول چیز خطرناکی است
بازشدن وصیتنامه یک زن لبنانی در کانادا و درخواستهایش، دختر و پسر دوقلویش را در هر قدم شوکه میکند. او از بچههایش خواسته تا به زادگاهشان برگردند و پدرشان را پیدا کنند و بعد از او، برادری را که از وجودش بیخبر بودند. فقط در این صورت است که اجازه دارند روی قبرش سنگ بگذارند و اسمش را حک کنند. سفر پیچیده و عمیق این دو، آنها را به سالهای اوج جنگ داخلی لبنان میبرد. جنگ و درگیریهای شبه نظامیان فالانژ لبنان (مسیحیان تندرو) در کشتار صبرا و شتیلا یکی از بخشهای واقعی فیلم است که بر اساس شخصیت زنی مسیحی که شکنجه و زندان را در این دوره در ۱۰ سال تحمل کرده، ساخته شده.
– فیلم به نام «ویرانشده» هم ترجمه شده با ایهامی از وضعیت نوال، زن مسیحی که نقش مادر را در این فیلم بازی میکند. او در طول جریانهای مختلف شخصی، خانوادگی، عاطفی، زندان، شکنجه و … آرامآرام ویران میشود.
– فیلم بر اساس یکی از نمایشنامههای وجدی معوض، نویسنده کانادایی ـ لبنانی ساخته شده. در سال ۲۰۱۱ این فیلم یکی از ۱۰ فیلم برتر منتخب نیویورکتایمز بود و در همان سال، نامزد اسکار در بخش فیلمهای غیرانگلیسیزبان شد.
– فیلم در لبنان نمایش داده شده و لبنانیها گفتهاند جنگ داخلی کشورشان را خیلی دقیق نشان داده اما دنی ویلنو معتقد است فیلمش تاریخی نیست و همهچیز خیالی و ساختگی است. او در فیلمش از نور خورشید استفاده کرده تا فضا مصنوعی به نظر نیاید.
این فیلم را باید به سینما گوشه دوم؛ خون و زیتون هم اضافه کنیم.
سوختگان، ۱۳۹ دقیقه، کانادا و فرانسه، ۲۰۱۰
[alert type=secondary close=no]
دنی ویلنو در مصاحبهها و نشستهای مختلف از درگیریاش با گذشته آدمها گفته: «باید گذشتهات را بیل بزنی و هویت و شخصیتت را پیدا کنی تا در زندگی، آزاد و راحت باشی. بیشتر آدمها میترسند دنبال گذشتهشان بگردند. اثر و قدرت گذشته بر زندگی ما مرا به وحشت میاندازد. این یعنی ما کاملا قدرت کنترل رفتار و کارهایمان را نداریم. همه آدمها، درونشان چندشخصیت دارند. معمولا خیلی ناخودآگاه بعضی از کارهای ما یک بخش از این شخصیتها را نشان میدهد و معلوم میشود کدام واقعا در کنترل است.»
او که در فیلمهایش برداشتهایی از خشونت دارد، میگوید از خشونت متنفر و از فیلمهای خشن بیزار است: «تماشاگر باید دقیقا حس کند که شخصت فیلم چه حس میکند. اما نشاندادن خشونت برای این کار، زشتترین روش است. خشونت نباید در داستان و سینما شکوهمند شود ولی باید خودش حرکتدهنده باشد و نشان دهد که یک چرخه نابسامان و تکرار شونده است.»
دنی ویلنو در همه فیلمهایش از آهنگهای گروه راک آلترناتیو ردیو هد استفاده کرده.
[/alert]
Incendies
Amazing movie, Don’t miss it.
سوختگان محشره، یک شاهکار به تمام معنا
هرگز فراموشش نمی کنید