چیزی به اسم سمزدایی از بدن یا کبد، آن هم مثلا با گذاشتن چیزی شبیه چای کیسهای توی جوراب و کفش که مجلهها و شبکههای ماهوارهای شیاد، تبلیغاش را نشان میدهند، علمی و عقلانی نیست و قبلا اینجا مفصل دربارهاش گفتهایم.
اما سمی هست که روزانه وارد جان و روانمان میکنیم و از آن غافلیم؛ سمّ کلام.
از کودکی میآموزیم که آدمهای «خوش سر و زبان» و آنها که جمع و محفل را بهدست میگیرند و لطیفههای خندهدار میگویند و با سکوت میانهای ندارند، «خوب» و دوستداشتنی و موفقاند و ساکتها، بد و گوشهگیر و منزوی و شکستخورده و چه و چهاند.
زبانبریده به کنجی نشسته صُمٌّ بُكْمٌ
به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم
کسی به ما نمیگوید که مایهٔ بیشتر حرفهای این بزنبهادرهای جمعها و دورهمیها، سوای حرفهای توخالی، تکراری و ادعاهای نادرست، چیزی جز تحقیر و توهین و زخم و چرک نیست؛ کلمههایی که مثل ویروس در هوا پخش میشود و همه از جمله ما را آلوده میکند. در روزگار ما این سم، بیشتر ِ محتوای به اصطلاح شبکههای اجتماعی/مجازی را هم فرا گرفته و ظاهرا کسی هم نیازی به سمزدایی از آن نمیبیند.
اساس ِ سخنگفتن، در هیچ نگفتن است. اگر فکر میکنی میتوانی کاری را بدون حرف زدن انجام دهی، پس آن را بدون حرف زدن انجام بده. اگر چیزی هست که بدون سخنگفتن انجام نمیشود، معقول و در چند کلمه حرف بزن. بیفکر و تأمل دهان باز کردن، مایهٔ شرم تو خواهد شد.
—
هزاران سال پیش، فرهنگ تولتک در مکزیک امروزی – شبیه آنچه که ما در آیینهای کهن ایرانی میشناسیم – چهار «قرارداد»، میثاق یا اصل را برای رسیدن به رهایی و شادی درونی انسان پیشنهاد کرد؛ مهمترین «سختترین» و اولین اصل این چهار قرارداد، همان «گفتار نیک» است:
مراقب گفتار و کلماتتان باشید؛ پاکیزه و بینقص سخن بگویید. فقط چیزی را که میخواهید، بگویید؛ سرراست و صادقانه. ضد خودتان یا پشت سر دیگران، حرف نزنید. از قدرت کلمهها در راه حقیقت و مِهر استفاده کنید.
حاضرجوابی، داشتن زبانی که کسی حریفاش نشود، بذلهگویی، خوشمزگی و صفتهایی از این دست، معمولا در جامعه، خانواده، مدرسه و رسانهها، بار مثبت دارد و آدمهای «کول» و باحال، اغلب به این صفتها آراستهاند. آدمهای «خوش سر و زبان» جمعها را در خانه و اداره بهدست میگیرند و سیاهی لشگران ِ بهبه و چهچهگو هم آمادهاند که با خندیدن به یاوههای آنها، در بادکنک اعتماد به نفس این آدمها بدمند. کسی هم اگر اعتراض کند که این «لطیفه» یا یاوهای که گفتی، ضد زن/مرد/انسان/کودک/طبیعت چه و چه است، معمولا برچسب میخورَد و طرد، بایکوت یا منفور جماعت سیاهی لشگر میشود؛ سیاهیلشگرانی که هنوز به «ادای سوسک درآوردن» یا جوکهای تکراری و نخنما و گوشه و کنایههای جنسی و نژادی میخندند و شاید خندیدن و تایید ِ یاوههای ِ خوشمزههای ِ جمع را راهی برای نزدیک شدن به مرکز و محبوبیتی بدانند که دستنیافتنی به نظر میآید.
[alert type=secondary close=no]
اگر هنوز دیدن مردان زیرشلواریپوش تلویزیون و سینما، که ناشیانه و اغراقآمیز، ادای بچهها/زنها/جانداران/… را درمیآورند یا شوخیها و گوشه و کنایههای جنسی و نژادی آنها که بیشتر محتوای این قبیل برنامهها را تشکیل داده، ما را به خنده میاندازد، شاید سَمی در وجود ماست و باید به فکر سمزدایی از جانمان باشیم. [/alert]
تولتک، تنها آیینی نیست که انسان را به «گفتار نیک» دعوت کرده، پاکیزگی کلام و رعایت ادب و احترام ِ کلامی، نسبت به دشمنان هم توصیه شده است؛ آیین بوشیدو که راه و رسم و سیر و سلوک سختی برای پرورش مبارزان ساموراییست، هشت اصل (عدالت، شجاعت، قدردانی، ادب، صداقت، شرافت، وفاداری، خویشتنداری) دارد که یکی از آنها «ادب» است:
One kind word can warm three winter monthsمبارز در هر حالی -از جمله در زمان نبرد- نسبت به دیگران مودب است.
-Japanese proverb
نظر شما