اگر اندری وروبلوسکی در سن ۲۹ سالگی در جریان یک کوهنوردی ساده نمیمرد، شاید میتوانست لقبی فراتر از «بزرگترین نقاش قرن بیستم لهستان» را بگیرد. مردی که در سال ۱۹۲۷ به دنیا آمده بود، موفق شد، تکاندهندهترین آثار هنری پس از جنگ جهانی دوم را در لهستان ثبت کند. نقاشیهایی از زنان، مردان و کودکانی که زندگی و روحشان را اشغال و جنگ و گرسنگی و ترس فرا گرفته بود.
نقاشی از مناظر و صحنههای جنگی و فرمهای فضایی و فیگوراتیو اندری وروبلوسکی، آنقدر شهرت پیدا کرد که روایتش از جنگ، اسارت و کشتار انسانها از نقاشی به ادبیات و سندهای تاریخی رسوخ کرد و جهانی شد. نقاشی و تصویرسازی او از اعدام (تیرباران) گروگانهای لهستانی در زمان اشغال لهستان در سال ۱۹۳۹ یکی از ماندگارترین و مطرحترین نقاشیهای مربوط به جنگ است. (نقاشی اول)
او بعد از سالهایی که برداشت مشابه بقیه نقاشان را از هنر، مکتبهای هنری داشت، صاحب سبک مشخص خودش شده بود. نگاه سیاسی آندری به اتفاقهای اطرافش و تحلیلهای شخصیاش از تغییر جامعه و سیاست، کلیدهای اساسی سوژهها و الهامهایش در نقاشی و طراحی بودند. نقاشیهایی او آرامآرام استعارهای شد از اشغال کشورش توسط آلمانیها و آزاری که مردم کشورش با جنگ و حضور نازیها در جای جای زندگیشان میدیدند.
یکی از ویژگیهایی که کار او را از بقیه همدورهایهایش متفاوت میکرد، علاقه بیحد و حصرش به تئوریهای هنری و نقد ادبی بود. او در حالیکه همه روز و شبش را مشغول کشیدن و طرحزدن بود، دستکم ۸۰ مقاله ادبی و هنری نوشته است. او از سال ۱۹۴۸ بیوقفه برای روزنامههای مطرح لهستانی مقاله و نقد و یادداشت هنری و ادبی مینوشت و شرایط روز جامعه را نقد میکرد.
آندری وروبلوسکی که در سال ۱۹۵۷ میلادی در حادثهای ناگوار در طبیعتی که میپرستید، از دنیا رفت، خودش را یک نقاش شورشی میدانست که ضد سبکهای قدیمی و نگاه ثابت زیباییشناختی در هنر فعالیت میکرد. همین اعتقاد باعث شد، آموزشگاهی بنا کند که زیر مجموعه دانشکده هنرهای زیبای کراکوف شد. «مدرسه خودآموز هنری» با این ایده که جوانان بتوانند بدون هیچ قاعده از پیش تعیینشدهای نقاشی بکشند. نخستین اعضای این مدرسه که در اروپا بسیار مشهور شد، سالها بعد از غولهای هنری لهستان شدند و کمی بعد سبکهای قدیمی نقاشی را دور زدند و مثل موسس جوان این آموزشکده، کارهای عجیب و غریبی در نقاشی کردند که جهانی شد.
نظر شما