رابطه سینما و مد، شمایل یک بازیگر در کنار یک طراح لباس، مارکهای بزرگ و مطرح بر لباس بازیگران و درخشش ستارههای سینما در پارچههای دوختهشده بر تنشان، چیزی است که همیشه در مجلهها و رسانهها مطرح میشود. ونتیفیر هم در یک مطلب به فیلمهایی پرداخته که در دنیای مد به شدت تاثیرگذار و پیشرو بودند. چندتا از این فیلمها با نمای معروفشان را اینجا میبینید:
«بل دوژور»: داستان زن ثروتمند و زیبایی است که با همسر سرشناساش هیچ مشکلی ندارد اما عصرها به روسپیخانهای میرود تا با بقیه تنفروشها همراه شود؛ نه برای تنفروشی بلکه برای تجربه فضای ناشناخته و دیدن مردان نامتعادل و عجیبی که به آن مکان مراجعه میکنند.
کاترین دونوو در نقش این زن خانهدار تجربهگرا در این فیلم تبدیل به یکی از منابع مد سینمایی شد. لوییس بونوئل برای کاترین دنوو که نقش یک زن از طبقه بالای اجتماعی در این فیلم را بازی میکند، از لباسهای طراحی ایو سن لوران استفاده کرد. کتهای ساده و چهاردکمه در هر طرف تا روی زانو، با موهای رو به بالا که از دو طرف روی شانهها ریخته و یا بالای سر جمع شده و کلاه ساده فرانسوی از عناصری است که گفته میشود به شکوه بازیگر این فیلم و جلوه مد در سینما اضافه کرده.
بلو-آپ (آگراندیسمان): میکل آنجلو آنتونیانی داستان یک قتل را از زاویه دید یک عکاس مُد اهل لندن نشان میدهد. او فکر میکند ماجرای قتل را دیده اما عکسهایش از این ماجرا ناپدید میشوند و در طول فیلم هرچه عکسهایش را با دستگاه
آگراندیسمان بزرگ میکند تا صحنه قتل را واضحتر ببیند، حقیقت ناواضحتر میشود. یکی از صحنههای معروف دنیای مد در این فیلم سکانسی است که او با دوربیناش به مدل زیبا نزدیک شده و تقریبا روی او نشسته و عکس میگیرد. میگویند در این فیلم نمونههای عالی از دنیای فشرده مد لندن با آرایش معمول زنان و مهمانیهای پرتبوتاب مدلها نشان داده شده. کیفهای مشهور چرمی جین بیرکین با طراحی هرمس، پیراهنهای ساده و دامنهای رنگی این فیلم در دنیای مد آنقدر مطرح شدند، که ناماش در فهرست فیلمهای برجسته دنیای مد ثبت شد. شلوار کتانی سفید و جین خاکی دیوید (عکاس مد در فیلم) بعد از نمایش فیلم، بین مردان طرفدار زیادی پیدا کرد.
صبحانه در تیفانی: وقتی اسم آدری هیپبورن میآید، بعضی از طراحان مد میگویند «صبحانه در تیفانی» به عنوان یک فیلم اصلا به چشم نمیآید. این فیلم بر اساس کتابی به همین اسم نوشته ترومن کاپوتی ساخته شده که در تمام این صفحهها میتوانید دنیای مد آن سالها را حس کنید. کاپوتی گفته دوریان لیگ یکی از مطرحترین مدلهای دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی الهامبخش او در نوشتن نقش اصلی زن بوده. هربرت ژیوانشی خودش در این فیلم برای آدری هیپبورن لباس طراحی کرده. او با توجه به گردن کشیده و اندام ظریف هیپبورن به خصوص لباس سیاه سادهای را همراه با گردنبند و دستکشهای بلندی طراحی کرده که هنوز هم بین زنان خواهان دارد. اولین صحنه فیلم یکی از بهترین نمونههای طراحی لباس و صحنه در سینماست: هیپبورن با لباس باشکوه مشکی بلند از تاکسی وسط منهتن پیاده میشود و با یک لیوان قهوه مقابل ویترین تیفانی میایستد. او با این شکوه و جلال، شب را کجا گذرانده؟ چرا این وقت صبح پشت ویترین این جواهرفروشی ایستاده؟ اینجاست که فیلم درباره شکوه این زن زیبا شروع میشود.
شمال از شمالغربی: کتوشلوار کری گرانت در این فیلم در ذهن خیلیها ماند. مردی که ناخواسته وارد یک ماجرای جاسوسی شده و در تمام فیلم او را در صحنههای پر از تعلیق و تعقیب و گریز میبینیم.
کری گرانت در جوانی آکروباتباز بوده و بازوهای تنومند و ورزیدهاش حتی از زیر کت مشخص بود و در بیشتر لباسهایش به نظر میرسیده بدناش در قفس تنگی گرفتار شده. اما در این فیلم، آلفرد هیچکاک سراغ طراحی میرود که برایش کتوشلوار خاکستری طراحی کند تا حتی در صحنههای فرار و گریز خیلی چروکیده به نظر نیاید و دکمههایش راحت بسته شود.
بعضی از طراحان لباس معتقدند این طراحی یک انقلاب در کتوشلوار مدرن بود که «نورتون و پسران در لندن» طراحی کرد.
بانی و کلاید: داستان واقعی یک زوج بانکزن به اسم بانی پارکر و کلاید بارو است که در دهه ۱۹۳۰ به شدت معروف شدند. انعکاس شور و ماجراجویی این زوج سارق در رسانهها منفی بود.
اما آرتور پن در سال ۱۹۶۷ این فیلم را با کمک طراحی لباس و آرایش شخصیتها شکل دیگری داد. این کارش انتقادهای منفی را هم برانگیخت از جمله اینکه او سعی کرده طعم خشونت و بیرحمی این زوج را با لباسهای زیبا تغییر دهد. در دوره رکود اقتصادی آمریکا، جلال و شکوه لباسهای این زوج سارق در فیلم، خیرهکننده بود. تئودور ون رانکل، طراح لباس آمریکایی از بازیگر نقش بانی چیزی ساخت که در آن زمان مدام روی جلد مجلههای مد منتشر میشد.
ژیگولوی آمریکایی: ریچارد گر نقشی مردی را بازی میکند که با زنان میانسال و ثروتمند معاشرت میکند تا زمانی که یکی از مشتریاناش کشته میشود، یک رابطه عاشقانه شکل میگیرد و پای او به جریانهای تازهای باز میشود.
کتوشلوارهای این مرد که برای خدماتدادن به زنان لسآنجلسی باید خوشتیپ و جذاب باشد، او را شبیه شاهزادههای ونیزی کرده. دلیلش هم این است که جورجیو آرمانی، طراح لباس او در این فیلم است. جولیان (نقش اول مرد) در این فیلم مرد خودشیفته و خودخواهی است که میخواهد مردم به او توجه کنند اما او همه را نادیده بگیرد. پیراهنهای یقهباز شلوارهای چسبان و گشاد، پالتو با رنگ روشن و کتهای راحت و ساده از لباسهایی است که این مرد مغرور میپوشد. بعضی میگویند با این فیلم دو ستاره متولد شد؛ ریچارد گر که در لباسهایی با خیاطی تجملی آرمانی در این فیلم میدرخشد و خود جورجیو آرمانی که درست در زمان مناسب، شعله آتش لباسهای مردانه متفاوت را در دهه هشتاد میلادی فراگیر کرد.
تعدادی از این لباسهای ماندگار سینما را که مُدساز بودند، ببینید با صحنههای مطرح فیلمهایشان:
عکس یک از داگلاس کرکلند.
نظر شما