به خاطر شغل پدرش که قاضی نظامی در ارتش آمریکا بود، از روز تولد تا دانشگاه، تقریبا هر سال در یک کشور اروپایی و آسیایی زندگی کرده و حدود ۲۳ بار تغییر مکان داده. زمانی که به دانشگاه هنرهای زیبای بوستون میرود، چندین زبان را نصفه و نیمه میداند. وقتی در همه کلاس ها و مدرسهها آدم تازه واردی بوده، احساس نامرئی بودن پیدا میکند؛ یک دختر موحنایی مثبت و لقلقوی لاغر که همیشه کلهاش توی درس و مشق بوده. توی مدرسه به شدت خرخوان بوده؛ دخترکی ریزه میزه، قدکوتاه و عینکی که اهل هیچ ورزش و فعالیتی نبوده. در کنار همه این مثبت بازیها، مبصر کلاس هم بوده و بچه ها را به دفتر مدرسه میبرده.
بارها حامله جلوی دوربین رفته و شرایط اش طوری بوده که یا نقش را بر اساس او باردار نوشتهاند یا در نقش زن باردار با بچه خودش حاضر شده. این خانم کک مکی و موحنایی در کنار بازیگری، کتابی برای کودکان و نوجوانان نوشته که بعد از استقبال فراوان از آن تاتر موزیکالی از همین داستان روی صحنه رفت. کتاب «توت فرنگی کک مکی» داستان دختری زشت، ریزه میزه، کک مکی و عینکی است که از خودش ناراضی است؛ داستانی که میگوید، ماجرای درگیری خودش با قیاقه و هیکل و موهای قرمزش بوده… داستانی که دنبالهدار شد و او را در کنار بازیگری، نویسنده جدی کودکان هم کرد.
در سینما گوشه هفتم، فیلمهایی ببینیم با بازی جولیان مور.
فکر میکنم بعد از مرگ، خدا بهم میگه: رفیق! اشتباه کردی. من وجود دارم.
مرد مجرد:
خوشلباس ِ ماتم زده عشق.
تام فورد، طراح لباس آمریکایی که سالها رویای ساختن فیلم را داشته، برای اولین فیلماش مرد مجرد (مجرد هم ترجمه شده) سراغ زنی میرود با چهرهای گرم و مردد، چشمهایی درشت، صورتی معمولی و قدی کوتاه. او برای این نقش، زنی را میخواسته که در لباسهای باشکوه، جواهرات درخشان و ظاهری آراسته، تنها و افسرده و داغان به نظر برسد.
نقشی که این طراح لباس در نظر گرفته بوده، به جولیان مور میرسد. بازیگری که بعد از سالها بازی در سریالهای تلویزیونی، با فیلم «برشهای کوتاه» رابرت آلتمن (میانبرها هم ترجمه شده) در دهه نود چهره جهانی شده و تا سال ۲۰۰۹ میلادی چندین جایزه سینمایی به دست آورده بود. جولیان مور ِ ریزنقش، در آن لباس ساده سیاه و سفید، با موهایی به سبک دهه شصت میلادی در خانهای بزرگ، پر از گیاه با دیوارهایی بلند و دکوری درهم، در فیلم «مرد مجرد» به شدت دیده و نامزد جایزه گلدن گلوب شد. نقش کوتاه ِ زنی که تنها دوستاش مرد همجنسگرای افسردهای است که حوصله معاشرت ندارد. این فیلم بر اساس رمان «مرد مجرد» نوشته کریستوفر ایشروود است که ماجرایش در سال ۱۹۶۵ میلادی میگذرد. کالین فرث، نقش استاد ادبیات انگلیسی را بازی میکند که عزادار شریک زندگیاش است. او اجازه نداشته در مراسم خاکسپاری او حضور داشته باشد. او باید همجنسگراییاش را در فضای آن روزهای آمریکا پنهان کند و افسرده و بیانگیزه است برای ادامه زندگی. تام فورد که خودش همجنسگراست برای نقش کوتاه زنی که دوست این استاد دانشگاه است، بازیگری را میخواسته که چهرهای معمولی داشته باشد و جراحی پلاستیک نکرده باشد. جولیان مور، همیشه از هر نوع تزریق و جراحی پلاستیک و آرایشی فراری بوده و گفته:
این کارها فقط باعث میشود مردم نشان دهند جراحی کردند، نه اینکه جوانتر شدهاند.
حدود سه دقیقه از بازی او در فیلم «مرد مجرد»:
مرد مجرد، ۹۹ دقیقه، آمریکا، ۲۰۰۹
شبهای بوگی:
زندگی یک خیالباف.
جولیان مور جایی گفته این فیلم یکی از خطرناکترین و حساسترین کارهایی بوده که انتخاب کرده؛ در نقش ستاره فیلمهای پو.رنو. او برای این نقش سر صحنههای مختلف فیلمهای این صنعت رفته. در این فیلم بیشتر درباره پشت پردهها و پشتصحنههای این صنعت میبینیم و زندگی روزمره و شرایطی که بازیگران این نوع فیلمها دارند. جولیان مور برای همین فیلم که خودش میگوید به اعتبار کارگردان و فیلمنامه قوی تن به بازی آن داده، نامزد اسکار و گلدن گلوب شد.
شبهای بوگی، ۱۹۹۷، آمریکا، ۱۵۵ دقیقه
ساعتها:
زمان زندگی رسیده.
هر چند جایزه اسکار بهترین بازیگر زن در سال ۲۰۰۲ به نیکول کیدمن رسید، با دماغی مصنوعی و گریمی که او را شبیه ویرجینیا وولف نویسنده کرده بود، اما جولیان مور هم با شکم مصنوعی در فیلم، نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. او در این فیلم یکی از سه زنی است که در سه زمان و مکان متفاوت، یک روز از زندگیاش نشان داده میشود. زنی خانهدار، ساده و درگیر مسایل روزمره در سال ۱۹۵۱ که رمان «خانم دالووی» را میخواند و به آن فکر میکند و با موضوع خودکشی، خیانت و فرار درگیر است.
ساعتها، ۱۱۴ دقیقه، آمریکا، ۲۰۰۲
دور از بهشت:
قایم شدن از واقعیت.
انگار چیزی در چهره او هست که کارگردانها دوست دارند نقش زنان دهه پنجاه و شصت میلادی را به او بدهند و حتی اگر باردار باشد، برایش لباس اختصاصی طراحی کنند. خودش گفته شخصیت زن کلاسیک آمریکایی توی ذهن خیلی از ما، زن موطلایی ظریف با لباس آبی در اتوموبیل آبی است. در فیلم «دور از بهشت» جولیان مور برای اینکه نقش یک زن را در دهه پنجاه میلادی بازی کند که درگیریهای عاطفی مختلفی پیدا کرده، پیشنهاد داد بلوند باشد. کارگردان که به شدت با این ایده مخالف بود، کمی بعد اعتراف کرد حق با اوست و برای نشان دادن زنی در آن سالهای آمریکا با تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی که کارگران آفریقاییتبار در خانهاش کار میکنند، باید بلوند میبود. برای همین مجبور شد از روسری و رنگ لباسهایی استفاده کند که این حالت را تا حدی نشان دهد. جولیان مور در این فیلم زن خانهدار شاد و سرحالی است که دو بچه موفق دارد و همسری ثروتمند با کارگرانی آفریقاییتبار که طبق رسم آنسالها برای او داخل و بیرون خانه کار میکنند. او یکشب، شوهرش را در حال بوسیدن مرد دیگری میبیند و درگیر با این موضوع و در حال تلاش برای درک آن در خانواده، خودش نسبت به باغبان جوان آفریقایی – آمریکایی خانهشان احساسی پیدا میکند. او در این فیلم، باردار است اما با لباسهایی که برایش طراحی شده، شکم برآمدهاش دیده نمیشود. جولیان مور برای بازی در این نقش، شیرطلایی جشنواره ونیز را در آن سال گرفت. البته او در فیلم لباوسکی بزرگ هم یک ماهه باردار است و در فیلم ساعتها هم در بخشی از فیلم باردار است و مجبور میشوند نقش را براساس بارداریاش پیش ببرند.
دور از بهشت، ۱۰۷ دقیقه،۲۰۰۲، آمریکا
لبوسکی بزرگ:
با لبوسکی تماس بگیرید.
شاید لبوفسکی بزرگ نیاز به تعریف و معرفی نداشته باشد. یکی از معروفترین کارهای برادران کوئن است که هر وقت کسی بخواهد فیلم کمدی حسابی ببیند، خورههای سینما پشنهادش میدهند. خط اصلی داستانساده است اما پر از داستانهای کوتاهی که تعریف کردن قصه را سخت میکند؛ یک آدم بیکار و علاف (جف بریجز) با یک مرد ثروتمند و همنام اشتباه گرفته میشود. جولیان مور، در این فیلم نقش مود لبوفسکی (دختر لبوفسکی ثروتمند) را بازی میکند که از رفتار و شرایط لبوفسکی ِعلافی که با پدرش اشتباه گرفته شده، خوشش میآید. رابطه او با لبوفسکی ِ عاشق بولینگ که اصلا نمیداند کجای کارش اشتباه بوده که وسط یک سوءتفاهم قرار گرفته، داستان تازهای در فیلم است. مود لبوفسکی میخواهد از لبوفسکی ِعلاف بچهدار شود. او را وادار میکند در شرایط غیرعادی، هنرش را به عنوان یک هنرمند مفهومی درک کند. در کنار صحنههای کمدی این فیلم و جا افتادن جولیان مور در نقش کسی که خودش را یک هنرمند اروتیک میداند، نوشیدنی همیشگی لبوفسکی «روسی سفید» بسیار معروف شد.
لبوفسکی (یا لباوسکی) بزرگ، ۱۱۷ دقیقه، ۱۹۹۸، آمریکا
[schema type=”person” name=”جولیان مور” jobtitle=”بازیگر، تهیهکننده سینما، نویسنده کتاب کودک” url=”http://en.wikipedia.org/wiki/Julianne_Moore” description=”جولیان مور، بازیگر سینمای آمریکا معمولا در نقشهای پراحساس ظاهر شده. بعضی از نقشهای برجسته او در فیلمهایی با حال و هوای دهه پنجاه و شصت میلادی، است. او بعد از پایان تحصیل در رشته هنرهای زیبا در دانشگاه بوستون، با سریالهای تلویزیونی کارش را آغاز کرد و با کاری از رابرت آلتمن، مشهور شد. ” bday=”1960-12-03″ city=”فایت ویل” state=”کارولینای شمالی” country=”US” ]
Pingback: سینما گوشه؛ پنجشنبه هشتم، جف بریجز - گوشه