بچه برفی اولین اثر اِیووین آیوی، نویسنده آمریکایی، کتابی خواندنی است. (نام نویسنده برگرفته از ارباب حلقههای تالکین است).
کتاب بر اساس داستانها و افسانههای روسی نوشته شده است.
کتاب نثری جذاب دارد و یکی از پرفروشترینها در ژانر ادبیات داستانی در یکی دو سال گذشته بوده است.
داستان در باره زوجی است که فرزندی ندارند اما دلشان بچه میخواهد. یک بار بچه آنها هنگام زایمان مرده و این دو به آلاسکا میروند تا دور از دیگران زندگی کنند. آلاسکای سالهای ۱۹۲۰ میلادی؛ سرزمینی سرد و غریب و ناآشنا.
میبل، زن جک افسرده است و میخواهد خودکشی کند. جک کشاورزی میکند اما در زمین سرد و سفت و سخت، موفقیت چندانی پیدا نمیکند.
زن و شوهر ارتباط زیادی با هم ندارند، با هم مثل غریبهها زندگی میکنند. اما معجزهای روی میدهد.
در شبی برفی آنها در بیرون خانهشان بچه برفی به شکل یک دختر درست میکنند. صبح روز بعد، بچه برفی تقریبا آب شده اما شال و کلاهی که بر سر و گردنش بود، ناپدید شده و رد پاهای کوچکی هم آن دور و بر دیده میشود.
در کتاب، میبل از داستانی مشابه در افسانههای روسی با خبر است. پدرش در کودکی، چنین داستانی را برای او خوانده و سعی میکند شباهتهای وضعیت موجود را با آن داستان بسنجد.
نیمه اول کتاب به شدت خواندنی و جذاب است اما از نیمه دوم، کتاب قدری افت میکند ولی طبیعت آلاسکا، تنهایی جک و میبل و اتفاقاتش خواننده را تا آخر کتاب نگه می دارد.
چند عکس از جلد نسخههای ترجمهشده «بچه برفی».
ویدیوی کوتاه معرفی کتاب:
سلام . مطلب خوبی بود. آیا ترجمه فارسی هم دارد؟
ظاهرا انتشارات مروارید خبر داده بود که دارند ترجمهاش میکنند.