برای خیلی از ما عنکبوت حشرهای مزاحم، ناراحتکننده و آزاردهنده است که باید کشته و تارهایش از بیخ دیوار پاک و نابود شود.
برای یک مجسمهساز فرانسوی اما عنکبوت یادآور مادرش است؛ مادری قوی با روحیه حمایتگر و باهوش. عنکبوتی که میبافد، از بچههایش مراقبت میکند، صبور است و منزوی.
لوئیز بورژوا، مجسمهساز و نقاشی بود که در آخرین سالهای ۱۹۹۰ با الهام از مادر بافندهاش مجسمه عنکبوت را ساخت؛ به اسم «مامان» با ارتفاعی بیش از ۹متر، از برنز، فولاد و مرمر.
مادر او در کارگاه بافندگی خانوادگیشان، پارچهها و پردهها را ترمیم میکرد. پدرش از راه گرداندن همین کارگاه در پاریس، ثروتمند و نخریسی و بافندگی بخشی از زندگیشان شد.
وقتی مجسمه عظیم «مامان» را مقابل موزه گوگنهایم بیلبائو دیدم، جا خوردم؛ یک حشره غولآسا با پاهایی دراز با بافتهایی ظریف از یک حشره که یک کیسه تخم زیر شکماش چسبیده و در کنار عظمت ساختمان موزه، شبوروز ایستاده و آدمها را تماشا میکند. کنار اسماش گفته شده بود، سازندهاش از زبان فرانسه همان واژه «مامان» را برایش انتخاب کرده.
خانم مجسمهساز، تا سال ۲۰۱۰ زنده بود. ۹۸ سال داشت و هنوز در کارگاه کوچکاش در نیویورک کارهایی میکرد. تا آخرین سالهایی که زنده بود میگفت:«من از کثافت، زشتی و نامطبوعی، چیزهای زیبا و شکیل میسازم و تنفر را به عشق تغییرشکل میدهم. این روش مرا پوستکُلفت کرده.»
بقیه کارهای او را هم که ببینید بخشهایی از بدن زن است، آیینه و حجمهای بیشکل مشخص که با توضیحی مختصر از سازنده گفته شده هرکدام مربوط به دورانی از زندگی این زن است.
خودش در بیشتر مصاحبههایش گفته، همه کارهایش از روزگار کودکیاش میآید؛ کودکی مرموز، درام، سحرانگیز و فریبندهاش. او کودکی تلخی داشته. بخشی از تلخی این زندگیاش به رابطه پدر و معلم خانگیاش برمیگردد.
پدرش معتقد بود، انگلیسیها کار اشتباهی نمیکنند: « برای ما معلم بریتانیایی آورد و با او رابطه مرموزی را شروع کرد.» رابطهای که به گفته لوییس بیشتر از هر چیزی به او ضربه زد: «او قرار بود به من انگلیسی درس دهد اما با رابطهاش با پدرم، به من دو برابر نسبت به مادرم، خیانت کرد.»
لوئیس گفته، انگیزههایش برای کار هنری، بیشتر از عصبانیت از پدرش آمده. پدری که همیشه با تمسخر و دستانداختناش، به گفته لوئیس، او را تبدیل به یک «حیوان وحشی» کرد: «همه این تنفر را در خودم ریختم و ۲۵ سال نگه داشتم و به خود پیچیدم تا از آن چیزی شکیل بیرون آورم.»
مادر مهربان، حمایتگر و بافنده لوئیس در جوانی مرد. لوئیز از درد بیمادری و خیانت پدر افسرده شد و خودکشی کرد. اما زنده ماند و به مادر باهوش، پشتیبان و خستگیناپذیرش فکر کرد. آنقدر فکر کرد تا قصیدهای برای او سرود. قصیدهاش عنکبوت «مامان» بود که در همه دنیا پیچید و آدمهایی را تکان داد. آدمهایی که حتی عنکبوت را مزاحم و ناراحتکننده میدانستند.
هنوز هم وقتی به بقیه کارهای لوئیز بورژوا، نگاه میکنم، هیچکدامشان نمیتواند مثل اولین دیدارم با «مامان» برایم تکاندهنده و برانگیزاننده باشد.
هنوز تصویر او از مادرش، در شمایل عنکبوت غولآسا زیر نور غروب برایم یگانه است.
در این گزارش کوتاه دوازده ونیم دقیقهای، تا حدی با روحیه شکننده، درونگرا و حساساش آشنا میشویم. او همان ثانیه های اول ویدیو به گزارشگر به شدت اعتراض میکند که چرا حرفاش را نمیفهمد.
https://youtube.com/watch?v=107VHAIQFRQ
اصل مجسمه «مامان» اولینبار در موزه تیت مدرن لندن در سال ۲۰۰۰ نصب شد. استقبال از آن غیرقابل پیشبینی بود. بعد از آن نسخههای برنزی «مامان» مقابل گالری ملی کانادا در اُتاوا، مقابل موزه هنری هامبورگ نزدیک ایستگاه مرکزی قطار، موزه هنرهای معاصر در کانزاسسیتی آمریکا، موزه هرمیتاژ در سنپترزبورگ روسیه، موزه گوگنهایم بیلبائو در اسپانیا، موزه هنر موری در توکیو، سئول، هاوانا، پاریس و … نصب شد.
نظر شما