اولین بار، موسیقی «آنتونی و جانسونز» را در برنامه تلویزیونی از اجرای زندهشان در هلند شنیدم؛ قرار بود کاری انجام بدهم اما جذب دیدن و شنیدن اجرای آنها شدم و کارم یک ساعت عقب افتاد.
ترانه «کاش کسی باشد» را بشنوید از آلبوم «حالا یک پرندهام» شاید شما هم خوشتان بیاید:
مجلۀ موسیقیهای جدید، ترانۀ «کاش کسی باشد» را در فهرست ۱۵۰ آهنگ برتر ۱۵ سال گذشته، در رتبۀ ۱۳۴ انتخاب کرده.
آنتونی در بریتانیا بهدنیا آمده و از سال ۱۹۹۸ گروه موسیقی آنتونی و جانسونز را راه انداخته.
سال ۲۰۰۵ آلبوم « حالا یک پرندهام » جایزه مرکوری را بُرد و بیشتر از ۲۲۰هزار نسخه از این آلبوم در بریتانیا فروش رفت و آنتونی و جانسونها بیشتر شناختهشد.
درباره صدا و ترانههای آنتونی تعبیر و تحسینهای مختلفی شده؛ «نفیسترین چیز برای گریهکردن.»
ترانۀ «یک کبوتر» را بشنوید:
«یک کبوتر»، داستان روباهیست که تازه در سوراخی بهدنیا آمده و از ترس و تنهایی بهخودش پیچیده. روباه از کبوتری میگوید که در نور ستارهها آمده و برایش آرامش و بخشش آورده؛ اما روباه به کبوتر میگوید من از پوست تو دوباره متولد میشوم، من چیزهایی را که تو از آنها خستهای و از دیدنشان خیلی میترسیدی، میبینم.
ترانههای آنتونی از تنهایی، مرگ، هویت، دنیای پر از پیشداوری و انسانهایی که هویت آنها در قالبهای تعریفشدۀ جامعه مثل زن و مرد تعریف نمیشود، میگویند؛ ترانۀ «کاش کسی باشد» این طور شروع میشود (با ترجمۀ همینجوری من، اگر پیشنهاد بهتری دارید لطفا بنویسید، متن کاملاش اینجاست)
کاش کسی باشد که مواظبم باشد
وقتی که میمیرم، وقتی که خواهمرفت
کاش کسی باشد که قلبم را آزاد کند
در آغوشش گیرم هنگام خستگی
اجرای زنده ترانۀ «تو خواهرم هستی» از گروه آنتونی و جانسونها با همراهی «بوی جورج»:
Pingback: درباره گروه موسیقی The Irrepressibles
Pingback: آفتاب تو کجاست؟ موسیقی بردی