آندریا براندینو متولد سال ۱۹۸۹ در مسینا، ایتالیاست. در دانشگاه مِسینا، عکاسی خوانده و در سایتش نوشته، از کودکی عکاسی را دوست داشته و درباره جزئیات آنچه دوروبرش میگذشته، کنجکاو بوده. در عکسهایش تلاش میکند حضور پُررنگی نداشته باشد و از سوژههایش در حال و هوای شخصی خودشان عکاسی کند.
چندتا از عکسهایش را در یکی از مجلههای رایگان دانشجویی «همهچیزوهمهکس چاپکن» دیدم و ازش اجازه گرفتم که این عکسها را با متنی که برایمان مینویسد، در «گوشه» بگذاریم. آهنگی از پاترلینی را بشنوید و عکسها و متن آندریا را ببینید و بخوانید:
«شاید هذیان و خودبزرگبینی به نظر بیاید، اما اگر کمی دربارهاش فکر کنیم، دنیایی که من خلق میکنم خیلی شخصی و آنقدر کوچک و صمیمی است که ربطی به پُرادعایی ندارد. من چیزی خلق میکنم که مال من است اما من برای دیگران آفریدماش. «سهیم شدن»، یکی از مهمترین چیزهایی است که در عکاسی دنبال میکنم. عکاسی میکنم که روایت کنم. مگر عکسها داستانهای کوتاه ِ نور نیستند؟ داستانهایی که همه میتوانیم بنویسیم و هرکسی می تواند آنها را بخواند.
من هیچ وقت با سوژههای عکاسیام تهاجمی برخورد نمیکنم. من یکجور «دزد» لحظههای مردم هستم. دزدی که از کسی چیزی میدزدد تا به همه بدهد و دنبال چیزهای غیرعادی و یگانه در زندگی روزمره و معمولی مردم است. توقف برای یک لحظه و ثبت آن، به ما توان جاودانه کردن آن لحظه را میدهد، لحظهای که می توانست نباشد اما ما ثبتاش میکنیم تا یگانه شود و به دست همه برسد. این چیزی است که من را به عکاسی کشانده؛ لذت بهدست آوردن و البته بخشیدن. نیاز به گفتن و البته گفته شدن. همه این ایدهها و احساس و الهامها، عکاسی را برای من شکل دادهاند.»
تیتر از شعری از اینجا.
نظر شما